به گزارش گروه فرهنگی یکتا پرس، مولانا سِیفُ الدّین ابوالمَحامِد محمّد فَرغانی از شعرا و مشایخ قرن ششم و هفتم هجری بود، او اصالتاً از فرغانهی ماوراءالنهر بود که در دوره ی سلطه ی ایلخانان و مغولان در آسیای صغیر زندگی می کرد. وی در حالی که نزدیک به هشتاد سال داشت در سال 749 هجری و در یکی از خانقاه های آقسرا فوت کرد.
سیف فرغانی مدتی در تبریز زندگی کرد و در آنجا با همام تبریزی آشنا شد. وی مسلمان و از اهل سنت بود و در فقه مذهب حنفی داشت. در سرودن اشعار پارسی مهارت داشت
موضوع قصیده های سیف فرغانی که نشان دهنده ی مهارت او در زبان پارسی است، و قالب قصیده سرایی را با عرفان درآمیخت. غالباً حمد و ستایش خدا، نعت پیامبر اسلام (ص)، و وعظ و اندرز و تحقیق و انتقاد از نابه سامانی های آن زمان و نیز در استقبال و جوابگویی به استادان بزرگی همچون رودکی و خاقانی و کمال الدین اسمعیل و سعدی و همام تبریزی و ... است.
سیف بر این باور بود شاعر استاد کسی است که بتواند از عهدهی نظیرگویی شاعران قبل از خود برآید.
او فقط یک بار به مدح شاهان با قصیده ای در ستایش غازان خان، ایلخان مغول که به اسلام رو آورده بود پرداخت و این آیین را در قلمرو ایلخانی گسترش داد. سیف فرغانی بیش از 12000 بیت در قالب های غزل، قصیده، قطعه، رباعی، شعر سروده است. او در قصیده های خود ردیف های دشوار را انتخاب می کرد و از وارد کردن آثار لهجه ی محلی در ترکیبات و مفردات ابا نداشت.
در سخن او سبک خراسانی تاثیر گذار بود و به همین دلیل او را به سرزمین فَرغانه و ولایت سمرقند نسبت می دهند. کلام او ساده و روان است، و در کلامش واژه های عربی کمی به کار رفته است. اما گاهی مواقع ترکیب های عربی و فارسی را در بعضی از شعرهای خود درهم آمیخته، و گاهی هم حتی یک مصراع را کاملا عربی آورده است. مانند «روی از خلق بگردان که حق در اینست که توکلّت علی الله اینست».
بیان نقیصه های اجتماعی و برشمردن زشتی ها و پلیدی های طبقه ی فاسد جامعه، در اشعار سیف دیده می شود. این نقدهای صریح و جدی، خالی از هزل و مطایبه است. سیف فرغانی مسلمان و از اهل سنت بود و در فقه مذهب حنفی داشت.
او در سال 749 هجری حدودا در هشتاد سالگی در یکی از خانقاه های آقسرا درگذشت.
از وی دیوان اشعاری به جای مانده است که شامل بخشهای زیر است:
رباعیات
غزلها
قصاید و قطعات
موضوع قصیدههای سیف فرغانی که معرّف مهارت او در سخن پارسیاست، غالباً حمد خدا، نعت پیامبر اسلام و وعظ و اندرز و تحقیق و انتقاد از نابهسامانیهای زمان و نیز در استقبال و جوابگویی به استادان مقدّم بر خود چون رودکی و خاقانی و کمالالدّین اسمعیل و سعدی و همام تبریزیاست؛ خود سیف نیز اعتقاد داشت که شاعر استاد کسیاست که بتواند از عهدهٔ نظیرگویی شاعران پیش از خود برآید. سیف تنها یک بار به مدح شاهان پرداخت و آن قصیدهای در ستایش غازانخان، ایلخان مغول بود که به اسلام گروید و این آیین را در قلمرو ایلخانی گسترش داد. وی در قالبهای قصیده، قطعه، رباعی و غزل، شعر سروده است ؛ در قصیدههای خود ردیفهای دشوار را برمیگزید و در ترکیبات و مفردات از وارد کردن آثار لهجهٔ محلّی ابا نداشت .
وی در سخن از سبک خراسانی در قرن ششم هجری متأثر بود و به همین دلیل بود که وی را به سرزمین فرغانه و ولایت سمرقند منتسب میداشتند. کلام او ساده و روان است، و در آن واژههای عربی کم به کار رفته است- هر چند گاه ترکیبهای عربی را با ترکیبهای فارسی در بعضی از شعرهای خود درهم آمیخته، و گاه نیز حتی یک مصراع را تماماً عربی آوردهاست. مانند «روی از خلق بگردان که حق در اینست که توکلّت علی الله اینست.
انتهای پیام/