آثار زیادی در ادبیات ما خلق شده که غنی و پربارند | یکتاپرس
اختصاصی یکتاپرس؛
سحر رستمی: مخاطب گمان می کند شاعر در غار تنهایی خودش شعرگفته. اینجاست که از خودش می پرسد اگر شعر برای من گفته شده چرا نمی توانم خودم را در آن ببینم.
کد خبر: ۵۱۸۱۸
۱۵:۲۴ - ۱۴ شهريور ۱۴۰۰

آثار زیادی

گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس؛ امروز با خانم سحر رستمی نویسنده و مدرس گفتگویی داشتیم که به اتفاق می خوانیم:

خانم رستمی کمی از خودتون بگویید؟

من سحر رستمی هستم. متولد بهمن68 فارغ التحصیل رشته ی روانشناسی از دانشگاه الزهرا. در حاضر نیز به تدریس مشغولم. ادبیات و داستان را با قلم خواهرم شناختم و پس از خواندن داستان کوتاه های او که بارها برنده ی جایزه شده بود، مجذوب ادبیات شدم.

در باره کتاب هاتون توضیح می دهید؟

کتابی از من در نشر نفیر به چاپ رسیده به نام اسب و ماهی و داستان بلند دیگری از نشر نامه ی مهر در دست چاپ است با عنوان چقدر این خانه تاریک است.
اسب و ماهی داستان بلندی ست از سردرگمی ها و سرخوردگی های دختر جوانی ست که مدام میان امروز و دیروزش تاب می خورد. داستان برداشتی آزاد بوده از اتفاقات واقعی و سعی شده که شخصیت ها به واقعیت نزدیک باشند تا مخاطب راحت تر بتواند با آنها همزاد پنداری کند. همچنین در این کتاب به مسائل اجتماعی و روانی مانند تربیت و فرهنگ نیز پرداخت شده است.
داستان بلند چقدر این خانه تاریک است نیز روایتگر زندگی شخصیت هایی ست که به طرز عجیبی به هم گره خورده اند و هر کدام سعی دارند از هزار تویی که گرفتارش هستند بیرون بیایند. داستان با فراز و فرودهای بسیاری همراه است و سعی شده تصویر سازی های متفاوت، فضا را برای مخاطب ملموس تر کند.

نقش رمان در زندگی اجتماعی و مردم؟

رمان و داستان می تواند نقش پر رنگی در بالا بردن سرانه ی کتاب خوانی، آن هم در کشوری که فرهنگ مطالعه کم کم دارد رنگ می بازد، داشته باشد زیرا که سیر داستانی و فراز و فرودهای آن جذابیت زیادی برای مخاطب دارد و می تواند درهای شعر و گونه های دیگر ادبیات را به روی مخاطب باز کند. رمان علاوه بر اینکه به طور مستقل یک داستان است که هنر ادبی یک نویسنده را به نمایش می گذارد همزمان می تواند در دل خود تاریخ روان شناسی سیاست و ...را جا دهد، مسائل اجتماعی را نقد کند و درک بهتری از واقعیت فرد و جامعه در اختیار مخاطب قرار دهد. داستان ها به طور غیر مستقیم تربیت جامعه و آموزش طرح واره ها را بر عهده دارند. مطالعات روان شناسی نیز نشان داده که خواندن هر نوع آن فرد را صبور و آرام می کند. به هر ترتیب من فکر می کنم خواندن هر کتاب شروع یک تغییر است خواه کوچک خواه بزرگ.

چرا استقبال از رمان بیشتر از شعر بوده است؟

متاسفانه شاهد این هستیم که زندگی ماشینی و رشد و پیشرفت تکنولوژی انسان را عجول و شتاب زده کرده و ذائقه ی او به گونه ای را تغییر داده که دیگری وقتی برای شعر و ادبیات ندارد. هر چند که یه عنوان یک روانشناس نمی توانم این رویه را تایید کنم اما گمان می کنم که شاعر و نویسنده ی امروز باید (تا حدی که به ساحت ادبیات لطمه ای وارد نشود) همگام با جامعه پیش برود و بر طبق مقتضیات زمان خودش قدم بردارد.
در مورد ترجیح رمان بر شعر، اول باید پرسید که آیا مقایسه ی دو گونه ی ادبی که ساختار متفاوتی با هم دارند، درست است. من فکر می کنم با تمام مشترکات میان این دو گونه باز هم نمی شود یکی جایگزین دیگری شود خصوصا که قدمت شعر بیش از گونه های ادبی دیگر است و در هر فرهنگ و ادبیاتی جایگاه انکار ناشدنی دارد. حالا اگر امروزه استقبال از شعر کم تر شده و شعر امروز نتوانسته جایگاهش را در میان مردم پیدا کند شاید به این دلیل است که مخاطب گمان می کند شاعر در غار تنهایی خودش شعرگفته. اینجاست که مخاطب از خودش می پرسد اگر شعر برای من گفته شده چرا نمی توانم خودم را در آن ببینم.
دلیل دیگر آن نیز شاید این باشد که در گذشته مردم ادبیات خصوصا شعر را در متن و بطن زندگی خود حس می کردند و شعر و شعر خوانی در کوچه و بازار و مجالس در جریان بود اما امروزه با خیال آنکه حذف شعر چیزی را در زندگی روزمره تغییر نمی دهد، آن را نادیده گرفته اند. به عنوان کسی که در امر آموزش و فرزند پروری کار کرده عقیده دارم که باید نوعی ذائقه سازی در زمینه ی شعر و ادبیات و در کل خوانش به جود بیاید و نسل نو ادبیات را بهتر از نسل قبل بشناسد.

آثار زیادی

 چرا رمان های ما به زبان های دیگر ترجمه نمی شود و کسی آن چنان علاقه ای به معرفی ادبیات ما به دنیا را ندارد ؟
آثار زیادی در ادبیات ما خلق شده که غنی و پربارند اما اینکه ترجمه ی این آثار مورد استقبال قرار نگرفته شاید به این دلیل باشد که نگاه مترجم به موضوع ترجمه یک نگاه سطحی و بازاری است(البته در همه ی موارد). همه ی ما می دانیم که برگردان یک اثر به زبان دیگر فقط معطوف به ترجمه ی تحت اللفظی آن نیست و مترجم می بایست تا حد زیادی به زبان ادبی مبدا و مقصد توجه داشته باشد.

کدام نویسنده یا نویسنده ها در شما تاثیر گذار بودن؟

حس می کنم عمیق ترین تغییر نگرش در مورد ادبیات و داستان با مطالعه ی آثار کریستین بوبن نویسنده ی فرانسوی در من به وجود آمد .قلم شیوا، روان نویسنده، نگرش ژرف او به موضاعات ساده و پیش پا افتاده و در جستجوی حقیقت زندگی بودن مهمترین شاخصه های آثار اوست.
از میان نویسندگان ایرانی علاقه ی خاصی به رمان های زهرا عبدی دارم. اثر بی نظیر ایشان به نام نا تمامی برنده ی بهترین رمان سال 95 شده است.

صلح در تعریف شما؟

صلح در تعریف من که در حال یادگیری ادبیات عرب هستم یعنی امان.
یعنی من می تونم دستم را برای در آغوش گرفتن کسی که دوست داری به توببخشم، زیرا که تو نیز چشم هایی را که می توانستی از من بگیری، برای دیدن کسی که دوستش دارم به من بخشیدی
صلح در تعریف من تنها نبود جنگ نیست بلکه امان است. امان دادن به کسی که می توانی از اون انتقام بگیری اما نمی خواهی.

انتهای پیام/

برچسب ها: اخبار روز

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: