گروه فرهنگ و هنر یکتاپرذس؛ علیرضا برنجی شاعر ترانهسرا و نویسندهای است که بیشتر اورا با ترانه می شناسیم. ترانهسرایی که همکاری با بسیاری از خوانندگان و آهنگسازان و تنظیمکنندگان را در کارنامه دارد و درعینحال بخشی از فعالیت خود رابهتحقیق درباره ترانه و آموزش ترانه نویسی به هنرجویان اختصاص داده است. مجموعه بام طهرون گزیدهای از ترانههای او که بیشتر به اجرا رسیده اند، توسط نشر مایا به انتشار رسیده و دردسترس مخاطبان قرار گرفته است.
گفتگویی با این ترانه سرای صمیمی و نام آشنا داشتیم که می خوانیم:
دنیای ترانه امروز ما را چگونه ارزیابی میکنید؟
ترانه در تمام سالهایی که به حیات خودش ادامه داده با افتوخیزهای فراوانی روبرو بوده است و امروز هم وضعیت ترانه از یک زاویه قابلبررسی نیست در بخشی که علاقهمندان حرفهای ترانه در آن مشغول کار هستند همچنان رو به جلو حرکت میکنیم و استعدادهای خوبی هم هرچند یک بار در زمینه ترانهسرایی میبینیم اما آسیب ها و آشفتگی های بسیاری هم هست که می توان گفت این روزها حال ترانه ما خیلی خوب نیست.
یک ترانهسرا چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
ترانهسرایی هم مثل هر کاری نیاز به یکسری ابزار و پیش زمینه دارد ترانهسرای خوب از نظر من باید به یک سری از مسائل مسلط و آگاه باشدجدا از استعداد فردی و تکنیک نوشتاری یک ترانهسرا باید در کنار مطالعه کافی موسیقی راهم بشناسد یعنی حداقل نت وگام را بشناسد و گوش موسیقی اش را تربیت بکند به این دلیل که ترانه برای همنشینی با موسیقی نوشته میشود و اگر شما موسیقی را نشناسید در این زمینه دچار مشکل خواهید شد، مخصوصاً اگه قرار باشد که ترانه ای روی ملودی بنویسید بنابراین شناخت موسیقی در حد پایه و یا نواختن یک ساز به ترانهسرا بسیار کمک میکند.
نکته بعدی نگاه ترانهسرا و جهان بینی اوست. ترانه سرا باید تیزبین باشد جامعه و فرهنگ خودش را بهخوبی بشناسد و بین مردم زندگی کند چرا که ترانه معمولاً تجربیات عمومی ماست و باید شناخت کافی از جامعه داشتهباشیم مردم و مشکلات آن ها را بشناسیم و علاوه بر زیست مناسب برای پویایی در زمان رو به جلو حرکت کنیم.
ماندگاری یک ترانه در چیست؟
ماندگاری یک ترانه به عوامل بسیاری بستگی دارد که نمیتوان آن ها را جدا از هم بررسی کرد بخشی که به ترانه سرا و خلق یک ترانه مربوط می شود سوژه یابی، شکل روایت و تکنیک نوشتاری همراه با حس جاری در ترانه می تواند به خلق یک ترانه خوب کمک کند اما باید در نظر داشتهباشیم که ترانه تنها یک ضلع از یک اثر شنیداری است ملودی و تنظیم در تکمیل حس و زیبایی یک ترانه خوب نقش بسیار پررنگی دارند وحرفه ای و خلاق بودن سازندگان آن را می طلبد و درنهایت خواننده بهعنوان مجری این اثر در شنیده شدن و به گوش رسیدن آن اثر نقش مهمی دارد بدون شک صدا و تکنیک خواننده هم سهم بسیاری در ماندگاری یک ترانه ایفا می کنند اما باید تا حدودی فاکتور زمان را هم به آن اضافه کنید یعنی ترانه ی خوب یا ترانه ی ماندگار ترانهای است که بتواند در زمان سفر کند و مخاطب را جذب کند تا بارها و بارها شنیده شود و شنونده در موقعیتهای مختلف زندگی به خاطره سازی با آن اثر بپردازد اگر ما آثار ماندگاری که از سالیان پیش بهجا مانده و همچنان می شنویم را بررسی کنیم متوجه می شویم که بهترین این آثار حاصل همفکری و شناخت کافی تیم سازنده آن از یکدیگر و جامعه است یک حس و حرف مشترک که به بهترین شکل به اجرا رسیده است.
چرا اکثر ترانههایی که این روزها منتشر میشود و میشنویم بهاصطلاح سطحی هستند و قابلیت ماندگاری ندارند؟
برای پاسخدادن به این سوال باید عوامل خیلی زیادی را در نظر گرفت و بررسی کرد. ببینید ترانه دو بخش ادبی و صنعتی داره یعنی موسیقی در همهجای دنیا بهعنوان یک صنعت سرگرمی و صنعت پولساز شناخته میشود بر خلاف کشور ما که معمولاً عمده عزیزانی که در زمینه ترانه و موسیقی فعالیت دارند غیر از بخش کوچکی درآمد آنچنانی ندارند اما در کل موسیقی و ترانه درصنعت سرگرمی دستهبندی میشوند.
ترانه و موسیقی به دلیل جذابیت همیشه علاقه مندان بسیاری را به خود جذب می کند که این به خودی خود بد نیست اما مشکل این جاست که بسیاری از آن ها علاقه ای به یادگیری و طی کردن مسیر حرفه ای هنر را ندارند و این موضوع، باعث حضور نابلد ها و غیر حرفه ای ها در بازار ترانه و موسیقی شده است.
بنابراین بخش هنری و ادبی موسیقی و ترانه ازش کاسته شده و بیشتر توجه و تمرکز روی پولسازی و سرگرمی موسیقی پاپ است تولیدکنندگان آثار موسیقی این روزها بیشتر به حمایت از آثار تجاری می پردازند و توازن تولید در بازار موسیقی ما بهم خورده است یعنی ما تنوع در ژانرهای موسیقی در ترانههایی که میشنویم و یا حتی صدای خوانندهها بهندرت و خیلی کم میبینیم یکدست شدن بازار برای رسیدن به سود هرچه بیشتر و در نظر گرفتن یک طیف سنی خاص به عنوان مخاطب و دست کم گرفتن نوجوانان همراه با تغییر سلیقه موسیقی نسل امروز باعث شده که خیلی ازموسیقیدانان و ترانهسراهایی که کارهایی از جنس دیگر تولید میکنند جایی در بازار نداشته باشند بهترین کار پوشش تمام سلیقه ها و حمایت تولیدکنندگان به طور منصفانه و یک شکل است تا کارهای بهتر هم شنیده شوند
آیا می توان ترانه را بهعنوان یک قالب ادبی و جدا از موسیقی هم بررسی کرد و ماهیت مستقلی برای آن در نظر گرفت؟
بیشک ترانه از بدنه ادبیات جدا نیست معتقدم ترانه یک ژانر ادبی و از بدنه شعر و ادبیات است اگر به تاریخچه ترانه نگاه کنیم نمونههای بسیاری در طی صد سال گذشته وجود دارد که ترانه توانسته است اثر گذار وجریانساز باشد. همچنین باعث تفکر و همراهی و همدلی اجتماعی شده و در موقعیتهای مختلف توانسته است، بخشی از بار شعر و ادبیات را به دوش بکشد. ترانه هایی که حتی به شکل مکتوب ارزشمند هستند بنابراین جدا از همراهی با موسیقی ترانه روی کاغذ هم بهعنوان یک ژانر ادبی حرف های بسیاری برای گفتن دارد. چنانکه در طی یک دهه گذشته علاقه به انتشار مجموعه ترانه بیشتر شده و مخاطب را با ترانه به عنوان یک اثر مکتوب آشنا کرده است. البته باید به دو نکته توجه داشته باشیم یکی شناخت مرزهای شعر محاوره و ترانه از هم و دوم این که ترانه برای به چاپ رسیدن نیاز به استاندارد های ادبی هم دارد و الزاما هر ترانه ای برای چاپ مناسب نیست.
تقریبا بیست سال از عمر کارگاه ها و نشست های ترانه می گذرد چقدر برگزاری این جلسات در تربیت ترانه سرایان نقش داشته و دارد؟
نکتهای که درمورد کارگاهها و نشستهای ترانه همیشه گفتم و به آن معتقدم این است که این کارگاهها با تمام کاستی ها نقش بسیار خوبی را توانستن ایفا بکنند در کنار استعداد و توانایی فردی برای ترانه نیاز به آموزش همیشه وجود دارد خیلی از نکات و مسائل تجربی بودهاند یا همچنان تجربی هستند به اشتراک گذاشتن این دانستهها و این تجربهها برای نسلهای متفاوت راه گشا بوده و به پرورش استعداد و توانایی ترانه سرایان کمک کرده است بسیاری از ترانه سرایان همین نسل که اکثراً موفق و صاحبنام و حرفهای هستند از ابتدای شروع کارگاهها و نشستهای ترانه در این جلسات شرکت میکردند و فکر نمیکنم کسی بتواند منکر نقش جلسات و کارگاههای ترانه باشد اما به تنهایی هیچ گاه برای شاعر یا ترانه سرا شدن کافی نیست
چرا ترانه ای که برروی موسیقی غربی یا کشور های دیگر می شنویم نسبت به ترانه های ما انقدر متفاوت است؟
این طبیعیه که هر ترانهای در هر نقطهای از دنیا نسبت به یکزبان و فرهنگ دیگر تفاوت داشته باشد. علتش همینه که ترانه برخاسته از فرهنگ و ادبیات همان سرزمین است حاصل زیست و تجربیات عمومی و جهانبینی مردمانی که در آن سرزمین زندگی میکنند بهطور طبیعی جهانبینی زیست و فرهنگ و ادبیات ما دغدغههای ما با دغدغههای مردم در آلمان یا فرانسه متفاوت است حتی نگاه عاشقانه در فرهنگ های گوناگون متفاوت است بنابراین زاویه دید و جهانبینی متفاوت باعث میشود که ما با ترانههایی از جنس دیگر روبرو باشیم درعینحال ترجمه تحتالفظی این ترانهها هم یک مقداری این تفاوت را بیشتر میکند خیلی از کلمات در زبان ما معیار یا جایگزین مناسبی ندارند و بههمین دلیل برداشت و درک ما از این ترانه راکمی مشکل میکند.
کمی از فعالیت خودتان در این روزها بگویید، بیشتر به چه کاری مشغولید؟
این روزها بهخاطر شرایط سخت که همه ما تجربه میکنیم و بیماری کرونا همهچیز به نوعی به حالت تعلیق درآمده و در کنار نگرانیها و استرسهایی که داریم در انتظار به سر میبریم در بازار موسیقی هم میزان تولید کمتری را شاهد هستیم اما همچنان در کنار مطالعه به نوشتن ترانه مشغول هستم و چندین کار در نوبت انتشار دارم همچنین مشغول نوشتن رمانی هستم که امیدوارم به زودی به پایان برسد.
انتهای پیام/