بوم شناسی محیطی و تفکر تکنیکی برنارد استیگلر | یکتاپرس
اختصاصی یکتاپرس/
استیگلر از فلسفه تکنیک بشر دوستانه ای حرف می زند که خود این تکنیک و محیط در حکم فارماکون و فلسفه فارماکون  به شفا بخشی و درمانگری نیاز مبرم دارد.
کد خبر: ۷۱۶۹۳
۱۵:۵۲ - ۱۴ بهمن ۱۴۰۰

  بوم شناسی محیطی

● بوم شناسی محیطی و تفکر تکنیکی برنارد استیگلر
  فیلسوف  معاصرپسا ساختارزدای فرانسوی
  ●  سعیدجهانپولاد  ۱۳۹۸ ویرایش ۱۴۰۰

 ○مختصر
در بوم شناسی استیگلری چه چیزی را « محیط » می نامیم؟ محیطی که ما به آن مساعدت نشان می دهیم تا نهایت تبدیل به محیط  خودمان شود، و محیطی که مراقبت و مواظبت از آن، ما را درعوض شفا می دهد و درمان می کند، این مقاله پیشنهاد می کند تا بوم شناسی برنارد استیگلر را در حوزه فلسفه و بوم شناسی سیاسی قرار دهیم. برای انجام این تلاش، استیگلرحوزه بوم شناسی اش را از محیط تکنیکی و فناوری مشترک  و عمومی برجستگی می بخشد در این مقال ضرورت دارد ابتدا چند اصطلاح کاربردی در فلسفه بوم شناسی سیاسی و محیط تکنیکی استیگلر را توضیح مختصر داده و در ادامه متن آنها را با موضوع مورد بحث شرح، بسط دهیم
 
○توضیح  چند اصطلاح مهم در فلسفه فکری برنارد استیگلر
 
○اصطلاح " در وسط" یا "در میانه" برنارد استیگلر، اصطلاحی کاربردی در فلسفه استیگلر محسوب می شود، او باور دارد که انسانها مصنوعی و تکنیکی " فنی" هستند به این معنا که هستی خود را در درون خود نمی یابند بلکه در میان پروتزها  و مصنوعاتی که می سازند و اختراع می کنند خود " ایگو " یا درون  صرفاً به خودی خود نیست، بلکه در اصل خارج از خود است، یعنی ایگو "خود "در وسط خود  اشیاء و پروتزهایش قرار دارد، وسطی ناغافل که نه تنها خود، بلکه دیگری خود هست.  
○ فارماکولوژی؛ داروخانه یا داروسازی؛ برای عصر جامعه مکانیکی وخود زا یا درون زایی، چه با دولت‌ها، چه با شرکت ها یا شهروندانش، ایجاد یک سیاست دارویی/ درمانی لازم و ضروری است. ما آن را  شفا یا درمان می نامیم. یک درمان، ما تنها یک درمان سیاسی ازاصطلاح فارماکون داریم، به طوری که در واقع، بیشتر شفابخش باشد تا سمی،  یک پروژه اجتماعی که دوره آغازین تمدن جدید را تشکیل می دهد. چراکه  کنون در این عصر بی احتیاطی حاکم است "سمیت" (زهرآلودگی) بی احتیاطی است. و این همان چیزی است که در حال وقوع هست تنها به دلیل عدم درمان و نداشتن عنصر شفابخشی، نوعی فرهنگ بی احتیاطی در اقتصاد و در همه ابعاد جهان حاکم شده است  (برنارد استیگلر)
○ ارگانولوژی – Organology ارگانولوژی ( از یونانی: ὄργανον - ارگان، "ساز" و λόγος - آرم ) مطالعه و شناخت علم آلات موسیقی و طبقه بندی آنها است.مطالعه تاریخی و فرهنگی سازها، جنبه های فنی نحوه تولید صدا و طبقه بندی آلات موسیقی است، استیگلر ارگانولوژی عمومی را به تعبیر فلسفی و بوم شناختی تکنیکی مرتبط می داند، به تعبیر او " اُرگانولوژی عمومی" از روابط بین بدن بیولوژیکی ارگانیک، اشکال فنی و تکنیکی سازمان یافته و سازمان های و سیستم های اجتماعی را که در فردیت روانی و جمعی تعامل دارند، ارائه می دهد
 
● موضوع بحث
ما  محیطی را که به خودی ما را وادار به دیدن کند نمی بینیم. ماهی "در وسط" و میانه ی آب، آبی را که  او را احاطه کرده نمی بیند، اگر ویژگی محیط  پیش از هر چیز به فراموشی سپاری آن است، پس کار برنارد استیگلر شامل نشان دادن این بدیهی است که دیگری دیده نمی شود و به حساب نمی آید، تعبیری چنین  که در واقع محیط فنی و تکنیکی خودش سازنده تفکر انسان شناسی اوست، کار استیگلر، که پیش از هر چیز از فلسفه تکنیک‌ها سرچشمه می‌گیرد، با این وجود بازتاب قابل توجهی در چیزی دارد که به دلیل نبود اصطلاح بهتر، « تفکر و رویکرد زیست‌محیطی » می‌نامیم. در اینجا هیچ تناقضی برای کسانی وجود ندارد که می دانند در فرانسه قبل از هر چیز فلسفه تکنیک هاست که تفکر بوم شناسی را بارآور کرده، برای در نظر گرفتن دو نویسنده ای که برنارد استیگلر با آنها تعامل و گفتگوی نداشته، کافی است به برونو لاتور یا دومینیک بورگ فکر کنیم تا بفهمیم که نقطه مشترک همه این افکار بوم شناختی از ابتدایش  مسئله ای فنی و تکنیکال بوده که در اینجا به عنوان چیزی که دوگانگی ها و تقابل ها را ساختار زدایی می کند، دریافت می شود. از طبیعت و فرهنگ اما تفاوت ها در اینجا بیشتر از شباهت ها به حساب می آیند، زیرا اساساً فقط برنارد استیگلر تا پایان فیلسوف تکنیک ها باقی ماند، متن زیر قصد دارد نشان دهد که برنارد استیگلر، بهتر از هر فیلسوف و متفکر معاصر دیگری، سنت فرانسوی بوم‌شناسی تکنیک‌ها را تجسم بخشیده و جوهر  فلسفه ساختارزدایانه ی دوگانه گرایی (سوژه / ابژه، طبیعت /فرهنگ، موجودات زنده / تکنولوژی و سایبرنیکی و دیجیتالیسم  و ..) را با پیشنهاد بوم شناسی سیاسی و فرهنگی پیوند زده است که از شرایط فناوری و تکنیکی، پیش از این پیوندش گسست بوده یا اینطور به نظر می رسیده که گسست شده است. برنارد استیگلر یکی از معدود فیلسوفانی است که در مورد این شواهد و تجربیات فضاحت بار  تأمل کرده است: مسئله بوم شناسی و زیست محیطی و پرسمان فنی و تکنیکی از یک جوهره و یکی انگاشته می شود به طور مثال، برنارد استیگلر با پیتر اسلوتردیک  وجوح مشترکی در این باب دارد که او در یک سو به دو معنای مفهوم محیط یعنی " Umwelt " "اوم ویت به آلمانی " ( محیط طبیعی )  بیولوژیکی و رسانه تکنولوژیک نظر دارد. به همین دلیل است که فلسفه او  به دو حوزه بوم‌شناسی رسانه‌ای و فناوری و یا بوم‌شناسی توجه دارد و هر دو را در این فلسفه لحاظ می کند که به تعبیر حوزه بوم‌شناسی محیطی اطلاق می شود که می کوشد تفاوتی بین آنها نباشد،
 
○ محدوده میانی " در وسط  " و یا در" میانه بودن"
انسان ها مصنوعی و تکنیکی " فنی" هستند به این معنا که هستی خود را در درون خود نمی یابند بلکه در میان پروتزها  و مصنوعاتی که می سازند و اختراع می کنند خود " ایگو " یا درون  صرفاً به خودی خود نیست، بلکه در اصل خارج از خود است، یعنی ایگو "خود "در وسط خود  اشیاء و پروتزهایش قرار دارد، وسطی  ناغافل که نه تنها خود، بلکه دیگری خود هست .ما می دانیم که دشوار و سخت می نماید که ما  به حالت "در وسط " بودن به خود بیندیشیم یا از وسط و میانه ی خود بیآغازیم، بی آنکه بخواهیم بیشتر به واپس اینجا که هستیم برگردیم، برنارد استیگلر این را می‌دانست، او که موقتی بودن اکنون انسان را به‌ صورت‌ یک پیش‌فرض مبدأ و منشا می‌پنداشت، که همچنین پیش‌فرض آغازین و مبدایی تلقی می شود، استیگلر می گوید "حرکت مبدأیی از ذات درونی به پرتابش بیرونی منتهی نمی شود " شاید بتوان اینطور این گفته را تحلیل کرد چنانکه خودش نیز آنرا به  امری انسانی/ تکنیکی لحاظ می کند ، چراکه تحت  امری انسانی- تکنیکی ست در وسط و یا در میانه درون و بیرون که تولید شده و رشد یافته بخشی از اعتراف خودنگار استیگلر و تجربه سالها زندانی شدنش در این بحث به مدد ما می آید، در زندان بود که برنارد استیگلر دوگانگی درون و بیرون را ساختارزدایی کرد، او چنین می نویسد، «محیط درونی» من که از «محیط بیرونی» محروم شده‌ام، این خودش، تسلا و وزن بی‌اندازه را می‌گیرد که عرفا و به طور کلی زاهدان به دنبال آن هستند. اما در غیاب آن، و در صمیمی‌ترین و پنهان‌ترین حفره «محیط درونی»، «محیط بیرونی» به‌عنوان غیرقابل تقلیل ساخته می‌شود - و بنابراین من درسی هوسرلی را تجربه می‌کردم. روزها گذشت، متوجه شدم که هیچ محیط داخلی یا درونی وجود ندارد، بلکه فقط در اینجا، در سلول من، و در شکل حافظه ایی توخالی، پس مانده ها، باقی مانده ها، نقص ها، و مصنوعاتی که  جهان از آن تشکیل شده است، وجود دارد. و با آنچه قوام خود را می یابد. من دیگر در جهانی زندگی نمی‌کردم، بلکه در غیاب جهانی زندگی می‌کردم، و نه تنها به‌طور پیش‌فرض، بلکه به صورت چیزی که همیشه فقداني در آن هست، همیشه چیزی کم  بوده که خود را در آنجا نشان می‌داد. و به صورت یک نقص ضروری - نه به صورت  کمبود. […] زیرا در نهایت، محیط بیرونی معلق و گسسته و فاقد آن بوده، در واقع هیچ محیط داخلی وجود نداشت، اما تقلیل آن به یک محیط بیرونی خود کاملاً به حداقل چیزی که از آن در حافظه من باقی مانده بود کاهش یافت. زیرا دنیایی که محیط بیرونی از آن تشکیل شده بود، در ظاهر خود به طور کامل ناپدید نشده بود (وگرنه دیوانه می شدم): هر روز آن را بازسازی و بازنمایی در خودم  می کردم، با دستاویزچیزی که  بعدها  آن را حفاظت درجه سوم بنامم. این بیرونی، غیر قابل تقلیل بود، به این معنی که من بدون آن نمی‌توانستم ( درون بدون بیرون چیزی نیست، تفاوت بین این دو یک توهم است - بدیهی  ضروری و حتی غیرقابل غلبه هست ) اما در توان من بود که آن را بازسازی کنم. آزادی، صمیمیت و راز من چنین بود. در واقع، خیلی سریع ذهنم را برای شروع خواندن و نوشتن، ایجاد محیطی صمیمی در اطراف خود، و در عین حال در راه عمومی شدن، در عین حال مخفی و پنهان شده، رمزگذاری شده، و در عین حال قابل انتشار، داشتم: دنیایی را خلق کردم که طی سال ها و فراتر از این دوره حبس، به فلسفه من تبدیل شد"
این که ابهام توپولوژیکی مربوط به مفهوم محیط در اینجا آشکار می شود، در این متن که راز آن علنی شده است، بسیار قابل توجه است. داخل یک سلول قفل شده بود که فهمید محیط درونیش بیرون است. همانطور که هر رازی را  راز می کند، هر خاطره ای هر چقدر هم که صمیمی باشد، تکنیک را واسطه خود می داند. اصالت برنارد استیگلر در نشان دادن بعد زمانی این «  محیط انسانی  » است که در ابتدا به عنوان فضایی شناخته می شد. سیستم کلی حفاظت درجه سوم، «  محیط تاریخی- تکنیکی » آگاهی را تشکیل می‌دهد، و این محیط تکنیکی چیزی است که ما را قادر می‌سازد دنیای گذشته‌ای را بپذیریم که زندگی نشده است و هنوز زندگی نکرده است بنابراین « وسط » استیگلری به‌طور غیرقابل تفکیک زمانی و مکانی است و هم دلالت بر پیش‌فرض مبدأ دارد، یعنی مبدأ که همیشه در میانه‌ی آغاز و پایان، گذشته و آینده است، که از وسط شروع می شود، هم داخلی سازی بیرون و هم بیرونی سازی داخلی را مشخص می کند. در واقع از این "  محل میانی  " یا دوره سوم است، نه فوسیس و نه تکنیک (مانند محیط فنی-جغرافیایی سیموندونی)، نه درونی و نه بیرونی (مثل محیط بیرونی سازی لرویی-گورهانی، یا مانند جسمانی سازی برون گرا لوتکا) که برنارد استیگلر روی آن کار می کند. با لروی-گورهان او به فرآیند بیرونی سازی می اندیشد (بیرونی سازی بدون درونیات قبلی، زیرا آن یکی فقط از طریق این یکی وجود دارد ) و با سیموندون به فرآیندی از تشخص بدون محیط قبلی می اندیشد، زیرا فرد و محیط (همزمان) در یک زمان متولد می شوند. بدون پرداختن به جزئیات خواندن او در اینجا، اجازه دهید تأکید کنیم که نه لروی گورهان و نه سیموندون از " محیط جدا  شده» که مفهومی خاص برای استیگلر است. این ایده جدایی با محیط تکنیکی و فنی ، که قبلاً در ژرژ فریدمن یافتیم، که توسط ژاک ایلول تشدید خواهد شد، به نحوی توسط استیگلر تکمیل می شود که روند فراصنعتی کنونی به طور اجتناب ناپذیری منجر به جدایی  و گسست تدریجی با محیط (در اثر اختلال) و بنابراین به جنون و مرگ می انجامد. با این حال، اشتباه نکنید؛ برخلاف ایلول که صراحتاً یک " داروشناس "نبود استیگلرپیوند صنعت و محیط زیست را ممکن می‌دانست. از این منظر، اگر برنارد استیگلر در زمینه بوم‌شناسی سیاسی منحصربه‌فرد است، به این دلیل است که او به همان اندازه در گرایش تکنیک بشر‌دوستانه‌اش مشارکت می‌کند تا در گرایش تکنو-انتقادی‌اش، هر دو را با آشتی دادن آن‌ها براندازد. مفهوم « محیط تکنیکی » در سال 1945 نه تنها توسط آندره لروی گورهان  ، بلکه به طور مستقل توسط ژرژ فریدمن شکل گرفت. اگرچه دومی توسط استیگلر نقل نشده است، اما در واقع این تأمل او است که  آن را گسترش داده است، اما از دیدگاه صنایع فرهنگی به جای صنایع فوردیستی و تیلوریستی .. فریدمن به محیط کارگری و تولیدی در جامعه صنعتی می اندیشد، استیگلر به محیط مصرف کننده در جامعه فراصنعتی می اندیشد و هر دو ایده انطباق را در منشأ درک نادرست از رابطه انسان با محیط تکنیکی خود مورد انتقاد قرار می دهند. اگر ایلول کسی بود که از " محیط تکنیکی و فنی " فریدمن برای نمایش خودمختاری " نظام تکنیکی " چشم پوشی کرد، می توان در مورد استیگلر گفت که او به نوعی با آگاهی از آنتروپی ساختاری سیستم تکنیکی، تلاش کرد تا حفظ فناوری به صورت یک رسانه تحت مفهوم اقتصاد مشارکتی توسعه بیابد از دیدگاه فلسفه زیست شناسی، و همانطور که کانگویلهم به وضوح مشاهده کرده بود، مفهوم محیط همراه با نقد طرحواره انطباق یا سازگاری است. تمایزات استیگلری بین انطباق/پذیرش، مهارت ها/دانش، بهره وری/عمل ، و همچنین اشتغال/کار، همگی به نحوی با نقد این طرح واره مرتبط هستند. نقد راه حل گرایی تکنولوژیک تنها یکی از این نمادهاست و این انتقاد اشکارا برای هر کسی که می داند هر تکنیکی به تنهایی دارویی درمانی است ، بیست سال پیش، برنارد استیگلرتحت نام یک متفکر دیجیتال شناخته شد. امروز او متفکر بحران اکولوژیکی است. و این نباید ما را غافلگیر کند زیرا آنچه را که می توان فلسفه تکنوسن نامید را در بر می گیرد  ، برنارد استیگلر در ابتدا مقالاتش به سهولت  از واژگان اصطلاحی آنتروپی و آنتروپوسن استفاده می کرد . سپس از «  اکولوژی صنعتی ذهن  » سخن به میان آورد ،آثار استیگلر را می توان برآمده از نظریه پساساختارگرایی دانست. این شامل ارزیابی مجدد انتقادی قابل توجهی از نظرات فلسفی ژاک دریدا استاد و مرشد او ، پل ویریلیو، ژان فرانسوا لیوتار، ژیل دلوز و فلیکس گاتاری، و میشل فوکو است. فلسفه و سیاست فرهنگی استیگلر از این موضع نشأت می‌گیرد که مسئله فناوری و تکنولوژی باید در هر حوزه‌ای از تلاش‌های بشری، از هنر تا علم، تا اقتصاد و سیاست، به‌درستی  درک و اصلاح و گنجانده شود. او به بهترین وجه به عنوان فیلسوف تکنولوژی معرفی و توصیف شده است ، استیگلر از فلسفه تکنیک بشر دوستانه ای حرف می زند که خود این تکنیک و محیط در حکم فارماکون و فلسفه فارماکون  به شفا بخشی و درمانگری نیاز مبرم دارد، این خود به تعبیر دیگری نیز منجر می شود  به معنای شخصیت غیرقابل اصلاح ناقص و احتمالی انسان است، موجودی که همیشه با پروتزهای فنی تکمیل می شود. استیگلر اندیشه خود را در گفتگو با منابع متعددی از جمله گیلبرت سیموندون، مارتین هایدگر، زیگموند فروید، امانوئل کانت، افلاطون و ارسطو توسعه داده ، از نظر استیگلر، انسان امری است شدنی  شدنی که با تبدیل شدن به تکنیک ها در پویایی بدون خصلت ماهوی یا غایت شناختی پیوند خورده است. برای حفظ پیش بینی آینده این تبدیل شدن به صورت «غیرانسانی» باید به طور انتقادی ارزیابی مجدد شود. او یک " اُرگانولوژی عمومی" از روابط بین بدن بیولوژیکی ارگانیک، اشکال فنی سازمان یافته و سازمان های اجتماعی را که در فردیت روانی و جمعی تعامل دارند، ارائه می دهد. برای استیگلر، تفکر انتقادی در اوایل قرن بیست و یکم شامل ارزیابی  فارماکولوژی و داروشناسی دریافت و پذیرش شفابخشی در امکانات تکنولوژیکی توسط سیستم‌های اجتماعی-اقتصادی و سیاسی، در زمان بی‌ثباتی عمده برنامه‌های اجتماعی و فرهنگی ست که به واسطه  جهانی‌سازی سرمایه‌داری تحقق یافته  که مسیر دیجیتال را تعیین می‌کند. دگرگونی هستیمندی فارماکونی، دارویی اجتناب ناپذیر که پتانسیل درمانی دارد، و فرهنگ درمانی است که باید از استعمار خود  به واسطه فرآیندهای دیجیتالی- سمعی بصری سرمایه داری شناختی بهبود یابد،  استیگلر با استناد به  نظرات لری گوران و همسویی با او باور دارد که تکامل انسان از به واسطه ابزار و فناوری صورت گرفته ، مغز انسان به واسطه بهره وری از ابزار توسعه و تکامل یافته و به شکل امروزی اش درآمده  تکنولوژی و فناوری‌ به صورت یادسپاری «اپی‌فیلوژنتیک» به نسل‌های بعدی منتقل شده و زمینه تکامل و پیشرفت انسان را فراهم می‌کنند. از نظر استیگلر، فناوری‌های دیجیتال به خاطر تضعیف مهارت‌های زندگی، نوعی «پرولتاریا» ایجاد می‌کنند.او باور دارد فناوری‌های دیجیتال توجه جوانان و نوجوانان را دچار اختلال و تخریب می‌کند و در مغز آنان و نوع تفکر آن‌ها نیز تغییراتی به وجود می آورد
 
• توضیح این مقاله تالیفی با ملاحظات دکترویکتور پتیت استادیار پژوهشکده فناوری دانشگاه پرویز و منابع دیگر نوشته شده که در زیر آمده است.
 
 ■ منابع
 
•Technics, Media, Teleology: Interview with Bernard Stiegler
•Couze Venn, Roy Boyne, John Phillips, Ryan Bishop
•Theory, Culture & Society, vol. 24, 7-8:pp. 334-341. First Published Dec 1, 2007.
•Teleologics of the Snail: The ErrantSel Wired to a WiMax Network
Bernard Stiegler
•Theory, Culture & Society, vol. 26, 2-3: pp. 33-45. First Published Mar 1, 2009. This article is from the Special Issue on Ubiquitous Media.
•The Politics of Spirit in Stiegler’s Techno-Pharmacology
Ross Abbinnett
 •Theory, Culture & Society, vol. 32, . 65-80. First Published June 27, 2014.
Bernard Stiegler on Transgenerational
•Memory and the Dual Origin of the Human
Michael Haworth
 •Theory, Culture & Society, vol. 33, 3: pp. 151-173. First Published December 17, 2015.

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: