طعم تازه ی مرگ در ویار زیتون | یکتاپرس
یادداشت/ اختصاصی یکتاپرس؛
محمد صابری: شاعر با همه ی تضادها و کشمکش های درونی اش به افقی دور دست چشم دوخته که انسان معاصر را به انتظاری شیرین و امیدی بزرگ رهنمون شود.
کد خبر: ۷۲۰۰۷
۲۲:۲۱ - ۱۶ بهمن ۱۴۰۰

طعم تازه ی مرگ

مجموعه شعر ویار زیتون، این روزها با استقبال خوب اهالی شعر مواجه شده است. هفته پیش نقدی بر این کتاب با قلم مجید افشاری کار کردیم. و امروز هم این مجموعه شعر را با نگاه محمد صابری به تماشا می نشینیم:

نگاهی به ویار زیتون

محمد صابری

موریس بلانشو می گوید:"گفتار من در این لحظه هشدار می دهد که مرگ در این دنیا اتفاقی است که یکباره، همین که حرف می زنم بین من و هستی ظاهر می شود. بدون مرگ همه چیز پوچ و بی معنی است." در فلسفه ی آمیخته به طعم مرگ ونیستی پایدار وزندگی ناپایدار بلانشو، اندیشه متضمن نوعی راستی است که هر دغلی را ناکار می کند، اندیشه گاهی بر خطاست اما پشت این فریب می شود امری واقعی را دریافت. وقتی اندیشه پدیدار می شود دیگر نه خاطره ای وجود دارد نه وحشتی نه کوفتگی نه دلشوره نه ندای دیروز و نه طرحی برای فردا.

با این رویکرد باید مجموعه ی ویار زیتون را به تماشا نشست، شعرهایی با طعم مرگ و طروات زندگی، دنیایی فرا زمینی و نگاهی ابر انسانی. با آن که در سطر سطر مجموعه بوی نیهلیسمی پوچ انگارانه مشام مخاطب را می آزارد اما این خود متضمن نوعی اشراق و جاودانگی ست. شاعر با همه ی تضادها و کشمکش های درونی اش به افقی دور دست چشم دوخته که انسان معاصر را به انتظاری شیرین و امیدی بزرگ رهنمون شود:

هر خط عمر رفته ای ست

چه ترمزی کشدار باشد

چه بر صورت زنی...

آن طورها هم که می گویند

زندگی ارزش مردن ندارد.

بسامد حس آمیزی رنگ ها با مرگ حلاوتی نو به ارمغان می آورد و آدمی را به کنش هایی ژرف اندیش وا می دارد، معنا در ویار زیتون بر فرم و ساختار و بلاغت چربشی محسوس دارد اما این بدان معنی نیست که شاعر از آن ها غافل مانده است.

با هر ماسکی هم که باشید

مرگ شما را خواهد شناخت

و هر روز با مرده ای تازه

گورها را خواهد ترساند.

دل ناگرانی های شاعر به این شعر محدود نمی شود، هر جا که حرفی از زندگی بر سر زبان هاست ، موعظه وار به پند واندرز می نشیند که آی آدم ها یادتان باشد...

از منظر نظریه های ادبی می توان ویار زیتون را مجموعه ای آیرونیک دانست، هر سطر مضمونی دارد با دو معنا و هر معنا در ابژه ای خاکستری پنهان است. دغدغه های شاعر گاهی رنگ خون به خود می گیرد و در جایی به رنگ سبز وطن نماد ایستادگی و شرافت و پایداری. توجه کنید:

فرمانده

تو که فاصله ات با خدا

کمتر از رگ گردن است

به او بگو

به مصیبت هایش کمی مرخصی بدهد

خسته شده اند

از بس که آمده اند ورفته اند

در اینجا به وضوح و ایجاز از فاصله ی فرمانده که می تواند سمت جانشینی خدا را هم به او داد دو معنا مستتر است، معنایی در سطح و مضمونی در لایه های پنهانی که کشف اش را به عهده ی مخاطب گذارده است.

شاید شاعر بشدت با تی اس الیوت هم عقیده است که باید مضمون های مد نظر شعر در نهانخانه ای استتار شده باقی بمانند و آرایش های جنگی با ظرافت و دقت طراحی شوند.

ویار زیتون در حجم کمی گردآوری شده اما گفتنی های بسیار می طلبد برای کشف و این خود از برجستگی و وزن ادبی فلسفی ای ورای تعریف های ارائه شده خبر می دهد.

شعر 35 مجموعه خود حکایتی مفصل است که در این کوتاه نمی گنجد.

مجموعه ی ویار زیتون سروده ی صابر سعدی پور از شاعران خوش نام و آینده دار این ملک و دیارست که به همت نشر وزین فصل پنجم به بازار نشر آمده است.

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: