از نامه های ریلکه به شاعری جوان | یکتاپرس
ریکله: به درون خود رجوع کنید. آن چیزی را که به شما فرمان نوشتن می دهد، شناسایی کنید. ببینید آن چیز در قلب شما ریشه دوانده است یا نه.
کد خبر: ۷۷۳۲۲
۱۰:۰۰ - ۲۸ اسفند ۱۴۰۰

نامه های ریلکه

گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس:

از نامه های راینر ماریا ریلکه به شاعری جوان/ ترجمه: دکتر پرویزناتل خانلری
پرسیده اید که آیا اشعارتان خوب هستند یا نه. شما از بنده می پرسید. پیش از بنده از دیگران هم پرسیده اید. اشعارتان را به مجلات می فرستید. آنها را با اشعار دیگران مقایسه می کنید و وقتی بعضی مجلات، اشعارتان را نمی پذیرند، شما متاثر می شوید. حال (از آنجا که نظر بنده را خواسته اید) استدعا می کنم دست از این کارها بردارید. شما به بیرون توجه می کنید؛ این کاریست که همین اکنون باید از آن دست بکشید. هیچ کس نمی تواند نظری بدهد یا کمکتان کند- هیچ کس. تنها یک کار را باید انجام دهید. به درون خود رجوع کنید. آن چیزی را که به شما فرمان نوشتن می دهد، شناسایی کنید. ببینید آن چیز در قلب شما ریشه دوانده است یا نه. پیش خود اعتراف کنید آیا خواهید مرد اگر شما را از نوشتن منع کنند. و مهمتر از همه، در خاموشترین ساعتِ شبانه از خود بپرسید: آیا باید بنویسم؟ برای یافتن پاسخ، نیازمند کاوشی عمیق در درون خود هستید. و اگر این پاسخ طنین اندازِ توافق بود، اگر این پرسشِ جدی با «باید» ی ساده و قاطع پاسخ داده شد، زندگیتان را بر این ضرورت بنا کنید. تمام زندگیتان، حتی بیمایه ترین و بی اهمیت ترین ساعت آن باید نشانه و شاهدِ این انگیزه شود. بعد به طبیعت نزدیک شوید. بعد تلاش کنید آن چه را که می بینید و حس می کنید و دوست می دارید و از دست می دهید طوری بیان کنید که انگار پیش از این هیچ کس هرگز از آن نگفته است. شعرعاشقانه نگویید. از فرم هایی که بیش از اندازه سطحی و کم مایه هستند، پرهیز کنید. از عشق گفتن دشوارترین کار است و نیرویی عظیم و کاملا پرورده نیاز است تا بتوان شعری سرود که در میان وفور سنت های شعریِ خوب و حتی درخشانِ موجود، بی نظیر باشد. بنابراین خود را از موضوعاتِ عام و کلی برهانید و از آن چیزهایی بنویسید که زندگی روزانه در اختیارتان می گذارد. اندوه تان را توصیف کنید و امیالتان را. از افکاری بنویسید که از ذهنتان می گذرد و از اعتقادی که به هر نوع زیبایی ای دارید. اینها را با صداقت محض و از صمیم دل بنویسید و وقتی احساساتتان را بیان می کنید، از هر چه در اختیار دارید، استفاده کنید؛ از تصاویر رویاهایتان، و اشیایی که به خاطر می آورید. زندگی روزانه تان را سرزنش نکنید اگر غنایی در آن نیست، خود را سرزنش کنید. بپذیرید که به آن اندازه شاعر نیستید تا بتوانید غنای زندگیتان را ببینید و به کار گیرید چراکه فقر برای آفرینندهء واقعی معنایی ندارد و هیچ جایی ناچیز و نامتفاوت نیست. 

آن که در تکاپوی نامجویی و خودنمایی است شاعر نیست. گمنامی و ناشناسی لازمه ی خلوت و تجردی است که به عقیده ی ریلکه راه رسیدن به کمال هنر است.اما ریلکه گذشته از آن که خودنمایی و نامجویی را نمی پسندد شهرت را برای هنرمند زیانکار و خطرناک می شمارد: ای جوان که شوری در سر داری، گمنامی خویش را غنیمت بشمار. اگر آنان که قدرت را نمی دانند با تو مخالفت می کنند و معاشران تو را ترک می گویند و به سبب اندیشه ای که عزیزش میداری می خواهند تو را از پا در آورند، چه باک داری؟ زیرا این خطر آشکار در مقابل خصومتِ پر گزندِ شهرت که تو را سر زبان ها می اندازد و بیچاره و ناتوان ات می کند بسیار ناچیز است. هرگز در پی آن مباش که دیگران به نیکی یا زشتی از تو یاد کنند و اگر زمانی گذشت و دیدی نام تو در دهان مردم است بدان اعتنا مکن، همچنان که به سخن دیگرشان اهمیت نمی دهی.بیاندیش که نامت آلوده شده و آن را از خود دور کن.نهانی نام دیگری بر خود بگذار تا خدا بتواند در دل شب تو را بدان نام بخواند و آن را از همه کس پنهان بدار. ای خلوت نشینی که از همه کناره کرده بودی، چه زود به دستیابی شهرت تو را به چنگ آوردند! آنان که تا دمی پیش از مخالفان تو بودند اینک تو را هم شان خود می خوانند و سخنانت را مانند وحوش گرفتار در قفس ادعاهای خویش کرده بر سر بازارها میبرند و با خاطر آسوده نمایش می دهند.

انتهای پیام/

 

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: