امروز ‌درحال ساختن یک خاطره‌ی دیگر هستیم | یکتاپرس
گفتگو با نسیبا عظیمی نویسنده / اختصاصی یکتا
هنرمندان افق گشا هستند و در پهنه افقی که گشوده اند زمینه خلاقیت ها را برای نسل بعد فراهم کرده اند.
کد خبر: ۸۶۰۸۴
۱۲:۴۰ - ۰۹ خرداد ۱۴۰۱

ساختن یک خاطره‌

گروه فرهنگ و هنر یکتا؛ نسیبا عظیمی دانش‌آموخته‌ی زبان و ادبیات فارسی‌ از دانشگاه کاشان‌،  اولین کتاب خود را در سال 1398 با نام در چند ثانیه توسط نشر ایجاز به چاپ رساند‌. این کتاب در فضای سیال‌ذهن نوشته شد‌ه و داستان آن روایت زنی است که برای رسیدن به خواسته‌هایش در مصاف با زندگی سرسختانه می‌جنگد و با غرور خود را پیروز می‌داند‌. اما با کشف رازی عجیب همه‌ی قواعد بازی بهم می‌ریزد.
بریده‌ای از این کتاب را می خوانیم: آیا کسی می‌تواند دیگری را با تمام ابعاد تنهایی‌اش بفهمد‌ و بشناسد‌. و خلا نهانی‌اش را پر سازد؟ بدون تردید پاسخ مثبت نیست‌. از این روست که عشق ها دوامی ندارند‌. به مرور آدم ها از کنار هم بودن به عادت می‌رسند‌. عادت هم دید را تار می کند‌. و مانع می‌شود که زیبایی ها را هر روز و هر روز ببینیم‌.عشق به ناچار رنگ می‌بازد‌. و به مالیخولیای تنهایی دچار می‌شویم.

و کتاب دوم نسیبا عظیمی توسط نشر نفیر و با نام نبضی برای زندگی به چاپ رسید. شروع داستان این کتاب با شکل گرفتن یک جنین  با یک جمله آغاز می‌شود: "به کجا فرود آمدم".

داستان از زبان جنین داخل رحم روایت می‌شود‌. جنینی که حاصل رابطه‌ای غیرعرف است با نگاهی متفاوت و فارغ از بایدها و نبایدهایی که چون زنجیر به پای ما بسته شده و ما را پشت خط قرمزها نگاه داشته روایت می‌کند‌.
بریده‌ای از متن کتاب: «امروز ‌درحال ساختن یک خاطره‌ی دیگر هستیم. می‌توانی به این خاطره جان بدهی و با آن مدت‌ها زندگی کنی و وقت بگذرانی. می‌توانی آن را زیر پاهایت برای همیشه له کنی. چشم‌هایش را از حدقه دربیاوری و جان سمجش را بگیری و برای همیشه محو و نابود کنی. اما درنهایت این خودت هستی که باید تصمیم بگیری با خاطراتی که دیگران برای تو ساخته‌اند، چه کنی‌؟ این تو هستی که جای پای دردها، غم‌ها و شادی‌هایت را در طول زندگی‌ات می‌سازی و تصمیم می‌گیری باشند یا محو شوند.»

آغوش امن کتاب دیگر این نویسنده است که توسط نشر ایجاز به چاپ رسیده و داستان این کتاب قصه‌ی خانواده‌ای است که دچار کرونا شده‌اند‌. راوی‌، دختر جوان خانواده است او تلاش می‌کند تا خانواده را از این بحران عبور دهد‌. 

گفتگویی با این نویسنده پرکار و صمیمی داشتیم که با هم می خوانیم:

*چه شد که از دنیای نویسندگی سر در آوردید‌؟: عشق‌، به قول نیچه اگر هنر نبود حقیقت زندگی ما را می‌کشت.

*درقلمرو هنر، آیا آفرینشگر باید از شکلهای شناخته شده فاصله بگیرد یا در همان اشکال دنبال تازگی باشد؟

هر دو مورد. کلا نوآوری در هنر به هر دو صورت اتفاق افتاده و می افتد. بعضی از هنرمندان که خیلی خلاق هستند از شکل های شناخته شده فاصله گرفتند فرم جدیدی خلق کردند. این دسته هنرمندان افق گشا هستند و در پهنه افقی که گشوده اند زمینه خلاقیت ها را برای نسل بعد فراهم کرده اند. مثلا نیما با ابداع فرم جدید شعر، دست به تحول و خلاقیت بزرگی در شعر فارسی زد و زمینه خلاقیت های بی شماری را برای امثال شاملو، فروغ، سهراب و اخوان ایجاد کرد. این دسته رهروان نیما در راستای همان شکل های شعر نو، دست به خلاقیت های گسترده ای زدند که البته خلاقیتشان از نوع دوم است. بهترین مثال برای خلافیت در فرم های سابق، شعر حافظ است. شکل غزل قبل از حافظ هم وجود داشت اما حافظ با نبوغ ذاتی خودش دست به خلاقیت های بی شماری در فرم غزل زد که بسیار قابل توجه هستند‌.

_ گاهی دیده می شود که عده ای اهل ادب و هنر در این دو سه دهه، بیشتر تمایل دارند هنر پذیر یا مخاطب را به سوی ظاهر هنر سوق دهند  تا درون آن ؟ این حرکت را چگونه ارزیابی می کنید؟

ببینید از منظر کلی، فرم هنری در بهترین و عالی ترین شکل خودش، درون و برونش یکی است و با هم، همپوشانی دارند. یعنی نمی شود درون و برون فرم هنری را از هم جدا کرد. کسانی که معتقد به این جدایی هستند یا تلاش برای این جدایی دارند توجهی به فرم ناب هنری ندارند و تصور می کنند در فرم هنری، محتوا (درون) از قالب (برون) جداست. در حالی که این طور نیست. جدایی این دو مقوله از هم، باعث ضعف فرمی و تصنعی بودن اثر هنری می شود.

_جامعه برتافته از آفرینش های هنری، چگونه جامعه ای می تواند باشد؟

این پرسش، پرسشی خیلی کلی و دراز دامنی است و پاسخی گسترده می طلبد. اما در یک پاسخ کوتاه و مختصر باید گفت، آفرینش های ادبی از جامعه جدا نیستند و رابطه ای متقابل به این آفرینش هنری و جامعه وجود دارد. در دوران انحطاط، آفرینش ادبی هم به سمت انحطاط می رود. مثل دوران پس از حمله مغول که آفرینش هنری به انحطاط رفت و همه چیز به صورت تقلید از فرم های ادبی قرون قبل بود. در دوران اوج جامعه هم آفرینش هنری به سمت خلق فرم های هنری نو و خلاق می رود مثل قرون زرین ایران (قرون ۴ تا ۷ هجری) و البته دوران پس از مشروطه.

_با توجه به حضور گوناگونی سوژه ها و تصویرهای تازه،  اشیا و رنگ ها ... دنیای هنر نیز هر روز با تعریف تازه ای روبروی مخاطب می نشیند . در اینجا باید کدام را انتخاب کرد ؟ تاثیر جامعه بر هنر یا تاثیر هنر بر جامعه ؟

در پاسخ پرسش قبل به رابطه متقابل جامعه و هنر اشاره کردم. از نظر من، همواره هنر از جامعه، سفارش و تاثیر می گیرد. چون آثار هنری در خلا، خلق نمی شوند و این آثار هنری نیز به نوبه خود باعث ایجاد تأثیراتی آنی یا ماندگار در جامعه می شوند. به عنوان مثال شعر مردمی مشروطه، شعر چریکی دهه 40  و50شمسی و جریان داستان نویسی رئالیسم سوسياليستی ایران در همین دو دهه، تحت تأثیر حوادث اجتماعی سیاسی جامعه، خلق شدند و به نوبه خود تأثیرات زیادی هم در جامعه گذاشتند. با از بین رفتن آن شرایط اجتماعی و سیاسی، این جریانات ادبی هم کم رنگ شدند و جای خود را به جریانات ادبی دیگر دادند.

_چند کتاب یا چند اثر هنری نام ببرید که در زندگی شما تاثیر گذار بوده است ؟
در جستجوی زمان از دست رفته مارسل‌پروست‌، آثار میلان کوندرا و نیچه

_تعریف صلح از زبان شما؟: درک متقابل و همزیستی مسالمت‌آمیز بین انسان ها و دیگر جانداران

_یک جمله ی طلایی یا از خودتان یا دیگران؟: آرتور شوپنهاور در کناب گفته‌ها و خوانده‌ها می‌گوید: چیزی به‌نامِ خوشبختی وجود ندارد؛ زیرا آرزویِ تحقق نیافته باعث رنج می‌شود و تحقق آن هم جز دلزدگی ثمری ندارد.

_و حرف آخر؟: حرف آخر اینکه در هنر، حرف آخر وجود ندارد، به ازای هر هنرمند، می توانیم فرم های هنری داشته باشیم و اصلا نباید نگران هنر و ادبیات بود. هنر و ادبیات مانند آب راه خود را از بین صخره‌های سخت جامعه پیدا خواهد کرد و در نهایت مانند چشمه ای زیبا جاری خواهد شد. به قول شاعر: گمان مبر که به پایان رسید کار مُغان/ هزار باده ناخورده در رگ تاک است.

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: