نگاهی کوتاه به یک شعر | یکتاپرس
همانطور که اشاره شده شاعر تصویر خوشایندی از مرگ ترسیم می‌کند؛ آن را تکمیل کننده و جزیی از زندگی فرد می‌داند و با شیرینی و صمیمیت از آن یاد می‌کند.
کد خبر: ۹۱۳۶۰
۲۲:۴۱ - ۱۹ تير ۱۴۰۱

نگاهی کوتاه به یک شعر

نقدی بر شعر لیلا فراهانی-- امیر حسن خاکشور 

مرگ پله به پله می آید
بالا یا پایین فرقی نمی کند
دست هایت را باز کن
و جور چین زندگیت را کامل کن
در آغوشش بکش
نخ بادبادک‌ را رها کن
و لذت ببر
غروب؛
با اشک های او زیباست

سطرهای آغازین این شعر وضعیت و موقعیت ما را نسبت به مرگ بیان می‌کند.
«مرگ پله به پله می‌آید»
خود بیانگر تصادفی بودن این عمل است که در جایی از این پلکان(زندگی) با ما برخورد دارد.
چه انسان از او بگریزد در موقعیت از پایین آمدن و چه خود خواهان آن باشد و به استقبالش برود _ در وضعیت از بالا آمدن_ که خود این مفهوم ریشه در باورهای ما دارد که آدمی را در چنبره‌‌ی مرگ می‌داند و راه گریزی از آن را بر نمی‌شمارد. به تبع شعر و اندیشه‌ی ما نیز همواره تحت تاثیر این مفهوم بوده‌است. و عاقبتی غیر از مرگ برای زندگی مادی ما در نظر ندارد: دیدی که چگونه گور بهرام گرفت؟

اما در اینجا و در سطرهای بعدی تفاوتی که وجود دارد این است: ما در‌می‌یابیم که شاعر مرگ را خوشایند تصویر می‌کند و چون بسیار از نوشته‌های پیشینیان که در باور ما نیز رسوخ کرده‌است؛ ما را بر حذر نمی‌دارد.
یادآوری مرگ در اینجا به شکل دلهره‌آور و بر حذر دارنده نیست. اینگونه نیست که بگوید: کوله‌بارت را جمع کن، کارهای نکرده‌ات را انجام بده، آگاه باش، فلان کار را بکن، فلان کار را نکن که مرگ در یک قدمی توست. خیر، همانطور که اشاره شده شاعر تصویر خوشایندی از مرگ ترسیم می‌کند؛ آن را تکمیل کننده و جزیی از زندگی فرد می‌داند و با شیرینی و صمیمیت از آن یاد می‌کند.
این صمیمیت و شیرین بودن را از سطر «در آغوشش بکش» دریافت می‌کنیم.

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر:
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ارام
United States of America
۲۲:۵۸ - ۱۴۰۱/۰۴/۱۹
خسته نباشيد