در شعر می توان زیستن و مردن را همزمان تجربه کرد | یکتاپرس
گفتگوی اختصاصی یکتاپرس/
شاید اتفاقاتی باعث تشدید گرایش به شعر در یک شاعر بشه ولی برای من شعر انتخابی و اتفاقی نبود. از زمانی که احساسات در من شکل گرفت شعر همراهم بود.
کد خبر: ۹۷۰۲۲
۱۲:۵۹ - ۰۲ شهريور ۱۴۰۱

در شعر می توان زیستن

گفتگو با آذین جهاندیده شاعر جوان و فعال در عرصه ادب.

خودتون را برای مخاطبان ما معرفی کنید؟

آذین جهاندیده هستم. شاعر،نویسنده، دکلماتور و مجری صحنه. متولد زمستان ۱۳۷۹. استان فارس ،نورآباد ممسنی. دانشجو کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی. کتاب های مشترک: در کرانه هرمز، ریوار، واژه های سرخ، ماصد و چهار نفر، دردی بالاتر از نبودنت نیست، سپید سر خط، سخن از ماه و مه،زیر چتر آفتابگردان ها.

گردآوردنده کتاب بلوط هایی که شعر شدند.مجموعه شعر شاعران ممسنی و رستم،با نشر تخصصی هرمز .همکاری و حضور در بیش از ده نشریه تخصصی ادبیات معاصر در سراسر ایران. از جمله سایه، جمهور، ستاره صبح /تهران. کلک زبان و سخن/خوزستان. دریا به سبک شعر /هرمزگان. طلوع /شیراز. ابراز/ کرمانشاه و مجله تخصصی ادبیات و سینما توتم و نشریات بومی ممسنی و رستم.

-بفرمایید انگیزه‌ی شما برای پناه آوردن به جهان شعر و ادبیات ریشه در چه موضوعی دارد؟

شعر امن گاهی ست که بی واهمه ی مقبول نبودن می توان خودت بود،خودِ عاشقِ خیالِ پردازِ پر از آزادی ات.
در شعر می توان زیستن و مردن را همزمان تجربه کرد، و صداقتی که ناخالصیِ واقعیت از تو دریغ می کندخلوصِ شاعرانه تقدیمت می کند.

-اتفاق یا چالش خاصی باعث شد که زندگی شما در مسیرشعر جریان داشته باشد؟

شاید اتفاقاتی باعث تشدید گرایش به شعر در یک شاعر بشه ولی برای من شعر انتخابی و اتفاقی نبود. از زمانی که احساسات در من شکل گرفت شعر همراهم بود:در دیدنِ اغراق آمیز دردها، در غلیان بیش از حد معقول عشق،در خیالات و کلمات، در همه چیز شعر بود  و من نمی توانستم ننویسم و روایت نکنم از منظرِ شاعرانه ای که هستی را می بینم.

توصیه ی شما به شاعران نو قلم چیست؟

بنویسند و رها باشند. ذات شاعر متفاوت است. و اگر کسی رنج و شرمی به واسطه ی تفاوتشان به آنها داد به جای دوری از ذوق و هویتشان که خیلی هم بکر و قشنگ است. از کسانیکه درک و دریافتی از شعر ندارنددوری کنند.شعر زلال است و شاعران راوی و حامل زلال بودن.بنویسند بیاموزند و خود را در معرض منتقدانِ متخصص و منصف قرار دهند. نقد هدیه ی بزرگیست.
در پایان این گفتگو می خواهم یک شعر تقدیم کنم به مخاطبان گرامی یکتا پرس.

گسلی که بین مان بود
سال ها پیش تن مان را لرزاند
و پس لرزه هایش هر روز
بر چهارستون عشق مان
ترَکی تازه رویاند
از کنج اتاق تا نزدیکای پنجره
کوه ها و اقیانوس ها صف کشیده اند
هیچ کس نمی داند
عقاب تنها
چندبار به دور جهان می چرخد
تا مسیر آسمان را پیدا کند...
کران دست هایت را
به بال هایم برسان...
این پرنده نفس بریده تر از آنست
که بی هوایت پربزند...!

*****

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر:
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ساعد
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۳۱ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۲
بی نظیر
حسین اسماعیلی
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۲۵ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۳
خیلی دوست دارم زندگیم با شعر جریان داشته باشه_
آدرس و ساعات جلسات محبت کنید ممنون میشم
آنقدر گرفتار شدم و وقتم پر که فکر نمی‌کنم برسم
ممنون میشم آدرس و ساعات جلسات شعر بفرستین