گذشته پیچکی ست که دور زندگی یک انسان می پیچد | یکتاپرس
نقدی بر سریال یاغی/ اختصاصی یکتا
نگاهی به سریال یاغی به قلم آریا صادقی نسب، جوان ترین منتقد کشور و فرزند و یادگار زنده یاد عمید صادقی نسب. چهره نام آشنای عرصه ادب و هنر.
کد خبر: ۹۷۶۴۰
۱۶:۰۹ - ۰۷ شهريور ۱۴۰۱

گذشته پیچکی ست

نقدی بر سریال یاغی/ آریا صادقی نسب

گروه فرهنگ و هنریکتاپرس، عمید صادقی‌نسب،متولد 1354- تهران؛ شاعر، آهنگساز، خواننده، روزنامه‌نگار، خوشنویس نام آشنا از سال 1369 تحصیل موسیقی را در تهران شروع کرد. از سال 1372شعرها و از سال 1375 داستان‌هایش در نشریات ایران منتشر شد. او با روزنامه‌های ایران، ستاره صبح، صبح امروز، پیام آزادی، صدای عدالت، و صدای ملت همکاری داشت. مدتی نیز در سال ۱۳۸۵ دبیر نشریه کلک بود. او نزدیک صبح روز یکشنبه 6 اسفند 1396 بر اثر نارسایی کلیه از دنیا رفت 

مطلبی داریم از آریا صادقی نسب، فرزند و یادگار عمید صادقی نسب در باره سریال یاغی که می خوانیم:

یاغی، یاغی این روزهای نمایش خانگی
گذشته پیچکی ست که دور زندگی یک انسان می پیچد و آینده ی او را تحت تاثیر قرار می دهد. اما موفقیت در پس آن نهفته است و موفق شدن مستلزم اندیشیدن تنها به آینده است. جاوید، پسر شجاع و با غیرتی ست که گذشته ی تلخ اش بار سنگینی را بر دوشش گذاشته است. از مرگ مادر و پدرش تا نداشتن شناسنامه و فقر، این بار های سنگین او را در مسیر موفقیت بی حرکت کرده اند و اندیشیدن به آینده را از او گرفته اند.او در یک محله ی پایین شهر که به خاطر شرارت و خلاف به لیان شامپو معروف است،زندگی می کند،جایی که فقر و بدبختی در آن موج می زند و مردم گرگ خوی اند و به یکدیگر رحم ندارند.جاوید اسیر جبر جغرافیایی شده است و به واسطه ی کوچ کردن پدر و مادرش به آن محله، مجبور به زیست اجباری و به قول معروف پوست کلفت شدنش در آنجا شده است. نقش او را علی شادمان بازی می کند که با درک درست موقعیت نقشش بر تاروپود آن رسوخ کرد و به خوبی از پس اش برآمد .
یک جرقه، حتی کوچک میتواند زندگی یک انسان را تغییر دهد و او را به آینده امیدوار کند. بهمن خان همان جرقه ی کوچک زندگی جاوید بود، که در نقش یک ابر قهرمان او را از ظلمت زندگی نجات داد و به آینده و هدفش یعنی کشتی امیدوارش کرد. زندگی جاوید با ورود بهمن که نقشش را پارسا پیروزفر بازی می کند، دچار تغییر و تحول شد و توانست از طبقه ی فرودست جامعه کمی بالاتر بیاید.
گذشته، مفهوم اصلی داستان هر یک از کاراکتر ها است که تمام ضربه ها را از او می خورند. زن و مرد طبقه ی بالا و پایین ندارد. هر کس به نوبه ی خودش ضربه ای را تجربه کرده است.  از بهمن که با ورود شیما "نیکی کریمی" گذشته اش برای مخاطب شفاف شد تا طلا با بازی طناز طباطبایی که با مرگ پدرش دست و پنجه نرم می کند .
یاغی اولین تجربه ی سریال سازی محمد کارت است. بعد از مستند هایی بی نقص و فیلم موفق شنای پروانه که توانست پنج جایزه را از سی و هشتمین جشنواره ی فیلم فجر کسب کند. این بار باز هم به سراغ موضوع پایین شهر و طبقات اجتماعی رفت که امروزه طرفداران زیادی را نزد مخاطبان سینما پیدا کرده است.
امروزه هر جا که می رویم و در هرجمعی که می نشینیم، صحبت از یاغی ست. یاغی از معدود سریال هایی ست که بعد از پخش به یکباره بر سر زبان ها افتاد. یکی از بهترین سریال های نمایش خانگی که طرفداران زیادی را چه در سراسر کشور و چه در خارج از کشور دست و پا کرده است.
سریال، تاثیرات زیادی را هم بر جامعه بر جای گذاشت. خالکوبی جاوید، همان واژه ی یاغی، علاقه مندان زیادی را در سراسر کشور پیدا کرده است و حتی عده ای را مجاب به تتو کردن آن بر بدنشان کرده است. به جز این، بعد از پخش سریال، آمار ثبت نام در کلاس های کشتی افزایش پیدا کرده است یعنی نوجوانان و جوانان با الگو قرار دادن و با تحت تاثیر قرار گرفتن از جاوید به سراغ کشتی و سلامتی رفته اند که یکی از تاثیرات مثبت این سریال بر روی جامعه ی امروز محسوب می شود.
باید قبول کنیم که شتر موفقیت بر در خانه ی هر سریالی نمی نشیند، البته تلوزیون و نمایش خانگی هم ندارد . اما انگار بر در خانه ی سریال یاغی خوابیده و با مولفه هایی که آنها را بازگو خواهم کرد، برهان آن واضح و شفاف می شود.
کارگردانی محمد کارت بی نقص است و با کادر بندی های درست و... در کنار فیلمنامه که به قلم کارت، حسین دوماری، پدرام پور امیری و با نگاهی به رمان سالتو اثر مهدی افروزمنش، نوشته شده با ریتم تند، تعلیق درست و گره هایی به جا ویژگیهای اصلی در جذب مخاطب و رسیدن به موفقیت را دارد. البته که بعد از قسمت هشت و با ورود شیما، ریتم تند داستان ترمزش کشیده شد و آرام و با احتیاط بیشتر حرکت کرد.
در این بین شخصبت پردازی از موضوعاتی ست که نمی توان از آن به راحتی گذشت. ببیننده زمانی می تواند تحت تاثیر یک شخصیت داستانی قرار بگیرد که با او همذات پنداری پنداری کرده است. چه کاراکتری هایی بهتر از این سریال که با شخصیت پردازی درست و بی نقص، گزینه ی همذات پنداری را خیلی زود بر روی میز می گذارند. ببینده هم تا به خودش می آید تبدیل به دلسوز جاوید و خواهرش،عاطی‌، متنفر از اسی قلک پول پرست و دوست دار بهمن خان شده است که البته با روشن شدن خلافکار و دورو بودن او ، این دوست داشتن به تنفر رنگ می بازد.
ستارگان زیادی جلوی دوربین کارت ظاهر شدند. طناز طبابایی، پارسا پیروزفر، علی شادمان، نیکی کریمی، امیر جعفری، آبان عسکری، مهدی حسینی‌نیا، جواد خواجوی، عباس جمشیدی فر، مه لقا باقری، الیکا ناصری و همچنین فرهاد اصلانی که گریم و موقعیتش شباهت زیادی به پابلو اسکوبار معروف داشت. هریک درون پیچیده ای دارند و هرقسمت که پخش می شود، مخاطب با ویژگی درونی جدیدی آنها روبرو می شود. هر یک سمبلی از طبقات اجتماعی اند و تقابل آنها تضاد جالبی را به وجود آورده است( مانند بهمن و جاوید ).گذشته هیولایی  ست که به راحتی انسان را می بلعد اما کشتنش غیرممکن نیست و با اسلحه ای به اندیشیدن  به آینده و هدف می توان آن را از پا درآورد. جاوید، یاغی قصه ی ما، او را از پا درآورده است و با انتخاب شدنش برای تیم ملی سرعتش در مسیر هدف چند برابر شده است و باید دید که در ادامه چه سرنوشتی انتظارش را می کشد.

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر:
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
شهلا اسدی تهرانی
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۱۰ - ۱۴۰۱/۰۶/۰۷
با سلام
ضمن تشکر از نقد و بررسی سریال خانگی یاغی و اما می خواستم نظر شخصی خودم را بگویم که من در یاغی تا این حد خشونت و دروغ و بد جنسی را نمی توانم بپذیرم بنظرم این گونه داستان ها برای جوانان اشاعه ی فرهنگ خشونت و تهاجم است
و باید در نوشتن فیلمنامه دقت بیشتری شود