شاعران ادامه ی هم هستند/ در هر کلمه آفتابی پنهان است | یکتاپرس
گفتگوی اختصاصی یکتاپرس با سریا داودی حموله
سریا داودی حموله: ملاک اصلی من شعر است. این شعر است که شاعر را می آفریند،شاعر مهم نیست، آن چه خلق کرده مهم است.
کد خبر: ۹۸۷۷۵
۰۹:۳۰ - ۱۶ شهريور ۱۴۰۱

شاعران ادامه ی هم هستند

گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس؛ سریا داودی حموله شاعر، منتقد ادبی و پژوهشگر فرهنگ مردم، تا کنون بیست مجموعه ی شعرسپید، هفت جلد آنتولوژی شعر معاصر و سه گانه های پژوهش مردم شناسی (دانشنامه،موسیقی و ادبیات بختیاری ) را منتشر کرده است. از مجموعه های شعرسپید« اوفلیا تو نیستی با گیسوانم حرف می‌زنم، آسمان حرفی از گیسوان لی لی بود،نان‌ ونمک میان گیسوان تهمینه، از عصای شکسته‌ی نیچه تا عصر مچاله‌ی لورکا،من ما بودم با دو فاعل اضافی ، سِرنادهای میترائیک،همه‌ی کلمات در میدان ونک پیاده می‌شوند، در هر کلمه آفتابی پنهان است،خلیجی که از هر طرف خاورمیانه است، ادامه ی زنی که پلاک خانه را گوشواره کرده است،بادها با حرف میم شروع می شوند،با هر دو دستم شعر می نویسم،ازهای است،ایون در سریانه ها، اَم اَت، سیندال...»، هم چنین در حوزه ی نقد ادبی دو جلدی آنتولوژی شعر شاعران معاصر(کلمات بیش ازآدمی رنج می‌برند)، دو جلدی آنتولوژی شعر شاعران خوزستان(کبودی همه ی سپیدی ها)، دو جلدی بوطیقای فرم و ساختار، آنتولوژی شعر زنان( شاعران فرامن)... را منتشر کرده است.

میهمان گفتگوی امروز ما با این شاعر و منتقد نام آشنای جنوبی است که به شرح زیر می خوانید:

تفاوت ذهن و زبان امروز سریا داودی حموله با مجموعه شعر نخست یعنی «اوفلیا تو نیستی با گیسوانم حرف می زنم»، در چه مولفه هایی می بینید؟: هر شاعری در حال تغییر است، اگر غیر از این باشد به ورطه ی تکرار افتاده و شاعری که در طول سرایش متحول نشود و فرم خاص یا زبان خاصی را بنیان ننهد، فقط زمان را مصرف کرده است.

خودتان را شاعر خرد ورزی می دانید؟ شعر را برای تفکر می گوید یا شعر می گویید تا تفکری بیافرینید؟:

لحن  و قالب هر شاعری مختص به خود اوست. همین قالب اندیشه آفرین است.پس هر شگرد تازه ای اندیشه تازه بودجود آورد. در ضمن شاعران ادامه ی هم هستند، ما همه ادامه ی مسیر رودکی هستیم، ادامه ی راه رابعه قزداری هستیم.در طول موجودیت به همان اندازه که چیزی از ادبیات کاسته ایم، به تنه ی و ریشه ی ان اضافه کرده ایم.

شاعران ادامه ی هم هستند

شما شاعری هستید که در زمینه ی نقد ادبی حدود هفت الی هشت جلد آنتولوژی از ادبیات معاصر در کارنامه دارید.  خودتان را شاعر می دانید یا منتقد؟ برای تحلیل و تفسیر اشعار، شاعران را چگونه انتخاب می کردید؟: عشق به ادبیات باعث شد، که به سمت نقد ادبی کشیده شوم، البته از این گردنه به راحتی عبور نکردم.در پیشامتن های«کلمات بیش از آدمی رنج می برند» و «کبودی همه ی سپیدی ها»  و یا گفت و گوهای بارها توضیح داده ام که  شیوه ی انتخابم در آنتولوژی های ادبی بر اساس انتخاب شعر بوده است. اگرچه شعر و شاعر هم بسته ی هم هستند، و جدایی بین آنها نیست،اما  در حیطه ی نقد ادبی شاعر را انتخاب نمی کنم، ملاک اصلی من شعر است. این شعر است که شاعر را می آفریند،شاعر مهم نیست، آن چه خلق کرده مهم است.

شاعران ادامه ی هم هستند

به طور معمول شاعران ایرانی بیشتر از چه مولفه و ظرفیت هایی  در آثارشان بهره گرفته اند؟
باتوجه به ظرفیت های زبان پارسی راه‌های نرفته در ادبیات بسیار است.در این جهت شاعران ایرانی به واسطه  ی نگرش به مفاهیم «انسان، طبیعت، عشق، مرگ، ایران پرستی و وطن خواهی...» در همه ی اعصار نگاه تازه ای به جهان و هستی داشته اند. رودخانه ای شده اند که  به قول نیما از هر زاویه ای آن می توان آب برداشت. شاعری که با من و شما معاصر است، و  هنوز در بند عروض مثنوی و قصیده است، از زمانه ی خویش  خیلی دور شده است. بعید می دانم جهان بینی روز را داشته باشد یا مسایل و مضامینی هستی را درک کند.

به فردیت در شعر علاقه مند هستید؟: فردیت از مشخصه های وضعیت مدرنیته است. در ادبیات معاصر نگاه شاعران در زمینه ها ی خاصی بروز کرده است. هر شاعر فرآیندی را طی می کند تا در فرم و ساختاری تثیبت می شود. زبان طبیعت گرای نیما یوشیج، زبان آرکائیک احمد شاملو، زبان خراسانی مهدی اخوان ثالث، زبان عرفانی سهراب سپهری،زبان فروغ فرخزاد... آنها را به اوج فردیت نزدیک می کند.

شاعران ادامه ی هم هستند

هنگام سرودن چه اندازه به مخاطبانتان فکر می‌کنید؟: هنگام سرودن به هیچ‌وجه به مخاطبانم فکر نمی‌کنم.این که می شود شعر فرمایشی. زیرا مخاطب تعیین کننده مقام شاعر نیست،این شعر است که  به شاعر بها می دهد.به طور معمول شاعران جلوتر از جامعه هستند. شاعر دنبال مخاطب نمی گردد، بلکه این مخاطب است که دنبال شاعر می گردد.

پس مخاطب ادبی چگونه ساخته می شود؟: شاعران قدرتمند سلیقه ی مردم را می سازند، و این گونه مخاطب ساخته می شود. این مخاطب آگاه است که ارزش و جایگاه هر هنرمندی را مشخص می کند. جایگاه هر شاعرخلاقی هم نشان از ظرفیت های زبان پارسی است.

شاعران ادامه ی هم هستند

به عنوان یک شاعرـ منتقد از حرکت های فرمی و ساختاری تازه تا چه اندازه استقبال می کنید؟
من به همه ی صدا احترام می گذارم.هر شاعری که ساختاری را تغییر داده ، و فرمی را بوجود آورده، یا ظرفیتی بر زبان افزوده، خود را در معرض رد یا تایید مخاطب قرار می دهد. هر فرمی  که بتواند ظرفیتی به زبان پارسی اضافه کند، قابل ستایش است. زیرا هر زبان شعری خبر از یک آگاهی می هد، خبر از یک مسیر می دهد، هیچ ذهن و زبانی را نمی شود بدون دلیل رد کرد، همه ی صدا در ادبیات ارزشمند هستند.

ديدگاه تان درباره‌ی وضعيت نقد ادبی در ايران چيست؟:جهان نقد ادبی قریب و سرشار از شگفتی است. گاهی منتقد در یک شعر، فرم  یا مضامینی پیدا می کند که به مخیله ی شاعر هم خطور نکرده است. البته عمر  نقد ادبی در ادبیات مدرن ایرانی کمی بیش از شصت سال است.نقد از ضرورت های ادبیات است. بر این اعتقادم که نقد ریشه دار تر از  خود شعر است.بیشتر نقطه نظرها بر اشعار شاعران سلیقه ای و ذوقی است. چارچوب های نقد ادبی را ندارد. سطح کیفی نقد در مطبوعات چنان پایین آمده است که ادبیات هر لحظه به سویی می رود، و کفه ی  تقلیل گرایی آن بیشتر می شود.

شاعران ادامه ی هم هستند

با توجه به سال های شاعری و کتاب هایی که در زمینه نقد ادبی منتشر کرده اید، خودتان را شاعر می دانید یا منتقد؟:به این یقین رسیده ام که شاعران باهوش منتقد می شوند. فکر کنم،شمس الدین قیس رازی جایی گفته که : « شخص نمی تواند ادبیات را درک کند مگر آن که خود نیز آفریننده اثر ادبی باشد.

نظرتان راجع به بین ساده نویسی و پیچیده نویسی در شعر معاصر چیست؟: در ادبیات معاصر به طور معمول در هر دوره ای ساده نویسی و پیچیده نویسی مقابل هم هستند. یعنی در کنار شعرهای ساختارشکن، شعر ساختارمند هم گفته شده است.اما ساده نویسی در دهه ی هشتاد نوعی مقابله بود، و بروزش بحران مخاطب نبود، بلکه نوعی دهن کجی به فرم و ساختارهای دهه ی هفتاد بوده است .چون برخی شاعران ساده نویس فکر می کردند، بازتاب برخی مولفه ها، شعر را  با بحران مخاطب روبرو کرده است.

آیا بانیان ساده نویسی توانستند حرکت سازنده ای را انجام دهند؟اگر امکان دارد از شاعران ساده نویس و پیچیده گو نام ببرید؟: در طیف ساده نویسی زبان شفاف و روشن است، اشعار فضای متعارف و ساختارمندی دارد، تصاویر روایی مبتنی بر ارزش های احساسی و عاطفه است. در این گروه سیدعلی صالحی و شمس لنگرودی و شهاب مقربین و ... قرار دارند، که با تکرار و تکرار فقط شعر گفتند و ظرفیتی بر ذهن و زبان اضافه نکردند. عده ای هم دنباله ذهن و زبان برخی از شاعران ساده نویس را گرفتند،و با ساده گویی که زیبایی شناسی خاصی در آن نیست،به ذهن و زبان مخاطب لطمه زدند. اما حرکت سازنده  از آن گروه دوم همین طیف است، برخی شاعران با طرح های خلاقانه مضامین زيبايي بوجود آورده است. مثلن کسرا عنقایی و بهزاد زرین پور گاه فرم ساده را برای بیان مفاهیم پیچیده ی فلسفی و هستی مند انتخاب کردند.

شاعران ادامه ی هم هستند

در طیف پیچیده نویسان، شاعرانی نظیر رضا براهنی و علی باباچاهی فرم های تازه ای را تجربه کردند. بر ظرفیت های زبانی افزودند. در راستای تئوری های زبانی گام برداشتند و بر لایه های تاویلی افزودند. سعی کردند مولفه هایی همانند چند صدایی و چند مرکزی( روایت در روایت)، شالوده شکنی و گسست  را در «شعر انتزاعی، شعر معناگریز، شعر فرمیک، شعر متفاوط نویس و  متفاوط نویسی»بوجود بیاورند.

متفاوط نویسی جریان محسوب می شود یا سبک ؟: هر کدام از این کلمات بار معنایی خود را دارند. متفاوط نویسی یک وضعیت است، زمان زیادی می خواهد که تولید سبک کند و یا تبدیل به جریان شود. پس به علل مختلف ادبی و هنری، طیفی را نماینده  یک جریان شعری دانستن، صحیح نمی باشد.

در مورد شعر نو و پیشنهاد های نیما یوشیج بفرمایید . آیا فرم و ساختارهای نوپدید ادبی را برگرفته از حرکت های پیشرو می دانید؟: بیش از یک سده از دگرگونی های ادبیات معاصر گذشته است. اگر قرار بود همه دنباله رو نیما باشند که این همه فرم و ساختار متولد نمی شد. بعد از این رفروم، شعر نو، پنجره  های ادبیات ایرانی را، به جهان باز کرد. پس از آن‏که نیما، پیشنهادهایی را برای تغییر در ساختار شعر مطرح کرد، و ساختار عروضی شعر کلاسیک را به عنوان تنها معیار شعر نپذیرفت، بلکه به مولفه های مدرن دیگری نظیر طبیعت گرایی، انسان مداری،جزیی نگری... هم نظر داشت. در این جهت جریان سازی شعر مدرن وامدار ذهن و زبان نیما است،که از قبَل آن بیش از صد نوع فرم قد برافراشت،که بیشتر آنها مورد قبول منتقدان ادبی هستند.

شاعران ادامه ی هم هستند

انقلاب نیما تحول در فرم بود یا محتوا؟کدام دیدگاه بیشترین ظرفیت زبانی را دارد؟
جهان بینی نیما نوع دیگری از نگاه کردن را به مخاطبان نشان داد. این نام آوری برای دگرگونه نگرستن به جهان و هستی بوده است. نیما فرزند خلف اندیشه ی مشروطیت است. پیشاهنگی نیما در جسارت های کلامی است. اولین منظومه ی مدرن یعنی افسانه  در سال 1301 جدایی عصر کلاسیک از مدرنیته را رقم زد. به نوعی  نقطه ی پایان شعر مشروطه  شمرده می شود. حیات مدرن شعر نو با نیما رقم زده شد، که بیشترین تاثیرش پرداخت به سمبولیسم اجتماعی است. آن چنان که هرچه  مخاطب در سمبل‌ها دقیق‌تر شود محتوا روشن‌تر است. نیما با شناخت از سمبولیست های فرانسوی  گرایش بومی گرایی داشت، به طوری که  بنیان نوگرایی اش با شعر ققنوس آغاز گشت، آن چنان که جنبش اجتماعی را به زمینه  های هنری پیوند زد.

نظرتان راجع به شعر سپید چیست؟ از پیشنهادهای احمد شاملو و تاثیر گذاری وی در فرایند فرم و ساختار بگویید؟: شاملو تاثیرگذارترین شاعر ادبیات مدرن محسوب می شود. این مبدع اندیشه مدار جایگاه  قابل قبولی  در ادبیات معاصر دارد. شاملو به ادبیات کهن آشنایی داشت، واز قالب شعر نیمایی عدول کرد. نخست با فرم شعر سپید نامش سر زبان‌ها افتاد. بعد با ترجمه هایش معروف گشت. البته در پژوهش ادبیات کوچه  هم موفق عمل کرد. وی به عنوان یک شاعر حرفه ای، چند دوره شعری دارد، شاملوی هوای تازه، شاملوی باغ آینه، شاملوی حدیث بی قرار ماهان... شاملو  در هر مجموعه ای مضامین و مفاهیمی را انتخاب می کرد. هم چنان که اشعارش درون‌مایه‌های سیاسی و اجتماعی آمیخته به مفاهیم اعتراضی هستند.  به اعتقاد صاحب نظران آثارش جزو ماندگارترین شعرهای ادبیات مدرن ایرانی منصوب می شوند.

شعر سپید می تواند یک قالب جهانی محسوب شود؟
فرم سپید  شناسنامه شعر ایرانی  معاصر است. شعر و در فرم سپید افق های جهانی می درخشد.  همان طوری که ادبیات کلاسیک ایرانی از مرزهای جهانی عبور کرده است، ادبیات معاصر هم با تثبیت شعر سپید به سمت جهانی شدن رفت. اگرچه شعر سپید وامدار تحولات شعر نیمایی است،اما نوآوری آن گستره ی بیشتری را در بر می گیرد. ترجمه، شعرسپید را به سمت جهانی شدن برده است.

شاعران ادامه ی هم هستند

آیا شعر نیمایی امکانات و قابلیت شعر سپید را دارد؟
شاملو با خلاقیت از نیما عبور کرد، و شعرش در گستره ی مخاطب بیشتری قرار گرفت. شعر نیمایی امکانات و قابلیت شعر سپید را ندارد. اگر شعر سپید نبود این همه فرم پا نمی گرفت. اگرچه شعر سپید با شاملو آمد و با شاملو هم رفت. اما  در طی  زمان  هیچ گاه  محبوبیتش  را از دست نداد.

شعر در زندگی مخاطب ایرانی چقدر اهمیت دارد؟: اگر شعر نبود خیلی از امور از زندگی مخاطب ایرانی حذف می شد. اگر شعر نبود جهان مرده ای داشتیم، نقل به مضمون می کنم اینجا که، خشونت این دنیا را نمی توانستیم تحمل کنیم. از زمانی که رنج و شادی های بشر در شعر حذف شده است، ادبیات روز خوش ندیده است.شعر مادر همه ی هنرهاست، شاعر به وسیله ی شعر می تواند کارهای بزرگی را انجام دهد.شعر ما را به چالش  فکری دعوت می کند. چون قدرت شفابخشی دارد، این شاعر است که به کلمات قدرت می دهد، و البته هم قدرت می گیرد.

وضعیت شعر امروز را چگونه می بینید؟آیا زنگ پایان شعر زده خواهد شد؟: بعد از ما شعر ادامه دارد. هم چنان که ادامه داشته است. به نظر نمیاد  زنگ پایان شعر در جهان زده شود، شاید شعر تنها مقوله است، که با مرگ و نیستی بشر همراه است. حتی اگر یک نفر در کره ی خاکی زنده بماند، شعر هم خواهد ماند.

انتهای پیام/

رضوان ابوترابی: دبیر بخش فرهنگ و هنر

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر:
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ارام
United States of America
۱۴:۵۵ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۶
افرين