ترجمه شعر و تحلیل گفتمان شناختی "خانواده انسانی " | یکتاپرس
یادداشت: سعید جهانپولاد/ اختصاصی یکتاپرس
شعرخانواده انسانی شاید به نظر ساده بیاید، اما یکی از عمیق ترین موضوعات گذشته و حال و آینده  فکری و فلسفی،تبعیض قومیتی، نژادی در سیاره را نشان می دهد.
کد خبر: ۹۸۹۶۲
۲۱:۰۸ - ۱۷ شهريور ۱۴۰۱

ترجمه شعر

استیضاح و ضدگفتمان پسا زبانی ،پسا انسانی مایا آنجلو

 تالیف: سعید جهانپولاد

ترجمه شعر و تحلیل گفتمان شناختی "خانواده انسانی " از مایا آنجلو  شاعر فقید آمریکایی/آفریقایی تبار

خانواده انسانی

من به تفاوت‌های آشکار
در خانواده انسانی توجه می کنم
بعضی از ما جدی هستیم و
بعضی دیگر در کمدی ترقی می‌کنیم
بعضی می گویند
زندگی شان
تپنده هست و
عمق حقیقی زندگی است
و دیگرانی هستند
که براستی در زندگی
آن واقعیت حقیقی را می زیند
گوناگونی رنگ پوست ما
گاه می تواند گیج کننده، گاه خیرکننده و شادی بخش باشد
قهوه ای و صورتی و حنایی و
بنفش و برنزه  و
آبی و
سفید
من هفت دریا را سفر کرده ام
و شگفتی های جهان را دیده ام
هنوز انسان عادی در آن ندیده ام
من ده هزار زن را می شناسم
به نام "جین " و "مری جین "
اما هیچ دوتایی را ندیدم
که حقیقتا شبیه هم باشند 
دوقلوهای آینه ای  با هم متفاوت هستند
گرچه نسبت های آنان مشخص است
و عاشقان
وقتی پهلو به پهلوی هم دراز می کشند 
فکرهای متفاوتی در سر دارند
ما در "چین "
عاشق می شویم  و
شکست می خوریم
ما در لنگرگاههای  "انگلستان" می گرییم  و
در "گینه" می خندیم و
می نالیم
و در سواحل "اسپانیا" می بالیم
ما به دنبال موفقیت در" فنلاند" می مانیم
و در" مین " به دنیا می آییم
همچنان می میریم
ما در بسیار جزئیات با هم تفاوت داریم
اما در گونه اصلی همیشه یکسانیم
من به تفاوت‌های آشکار توجه می کنم 
بین هر نوع و گونه ی
اما دوستان من !
ما بیشتر شبیه هم هستیم ،
تا متفاوت
ما بیشتر شبیه هم هستیم ،
دوستان من !
تا اینکه متفاوت از همدیگر

معرفی شاعر و تحلیل اجمالی  گفتمان شناخت

مایا اَنجلو (به انگلیسی: Maya Angelou)‏ (تلفظ انگلیسی: i‎/ˈmaɪ.ə ˈændʒəloʊ/‎) (زادهٔ 4 آوریل 1928 در سنت لوئیس میزوری - درگذشته 28 می 2014) شاعر، خواننده، خاطره‌نویس، بازیگر و فعال حقوق مدنی اهل آمریکا بود. او هفت زندگی‌نامه از خود منتشر کرد، سه کتاب از مجموعه مقالات او چاپ شد، چندین کتاب شعر بیرون داد و با فهرستی از نمایشنامه‌ها، فیلم‌ها و نمایش‌های تلویزیونی که طی بیش از 50 سال تألیف آنها به طول انجامیده بود، اعتبار خاصی کسب کرد. او چندین جوایز معتبر و بیش از 50مدرک افتخاری دریافت کرد.

آنجلو بیشتر برای سری هفتگانه زندگینامه‌هایش شناخته شده‌است که بیشتر بر دوران کودکی و تجربیات اولیه او متمرکز است. اولین کتاب این سری «می‌دانم چرا پرنده درون قفس می‌خواند» (1969) از زندگی او تا سن17 سالگی می‌گوید و برای او تحسین و شهرت بین‌المللی به ارمغان آورد. کتاب «می‌دانم چرا پرنده درون قفس می‌خواند» نامزد دریافت جایزه ملی کتاب شد و ژورنال  تایم آن را به عنوان یکی از 100 کتاب غیرداستانی دنیای ادبیات انتخاب کرد. این کتاب روایتی انقلابی از وضعیت زنان جوان سیاه‌پوست در آمریکا بود. مایا آنجلو در 28 می 2014 در سن 86 سالگی در وینستون-سیلم در ایالت کارولینای شمالی درگذشت.

شعرهای مایا آنجلو با زبانی ساده و عمق و غنای اندیشگی در زمینه استثمار و ظلم و ستم نسبت به زنان، رنگین پوستان و دیگر انسانی و غیر انسانی شامل ( جانوران، گیاهان، اشیا، ماده و محیط زیست و ..) نوعی بازتاب پی‌آمدهای  واقعی رویکرد انسان گرایانه اروپایی و غربی است، اشعار مایا آنجلو را در رویکردهای انتقادی بسیار متنوعی می توان مورد بررسی قرار داد، از نقد فمنیستی، نقد معلولیت و ناتوانی، نقد قومیت و نژاد، نقد استعماری و پسا استعماری تا رویکردهای بوم شناختی و شناخت گرایانه، اکوفمنیستی و پسازبان شناسی کاربردی انتقادی  و ..، شاید به همین خاطر باشد که علاقمندی محققان و منتقدان چندین نسل را به خود جلب کرده،  مایا آنجلو در بیش از نیم قرن جزو محبوب ترین شاعران معاصر تاریخ شعر آمریکا و آفریقا و بی شک جهان کنونی بوده است.

شعر مایا آنجلو با ظاهری ساده، از نظر  نوشتاری زبانی زنانه،از نظر ریتم و موسیقی سلیس، گوشنواز و آرامش‌بخش، و از نظر نگره زنانه معتدل، عدالت جو و اعتراضی نرم در ژرفای اندیشه  جهانی اش  را بازتاب می دهد، شعر " خانواده انسانی " مایا، در نگاه نخست شاید به نظر ساده و سطحی بیاید، اما طبق نظر بسیار منتقدان برجسته، یکی از عمیق ترین موضوعات گذشته و حال و آینده  فکری و فلسفی، تبعیض قومیتی، نژادی و سلسله مراتبی زیست بشری در سیاره را نشان می دهد، موضوع تفاوت‌ها و شباهت ها چه از نظر بدنمندی و چه از نظر تفکرات و موضوعیت فرهنگی،پیام عمیقی که به نظر می رسد اینروزها بیش از ادوار دیگر تاریخی ما، می تواند مسیر صلح، عدالت، برابری، مساوات، احترام به حقوق شهروندی و انسانی و آزادی بیان و اندیشه و مرزبندی های بدنی و ذهنی، عقیدتی و باوری و خط کشی های جغرافیایی و Biopolitics  بیوپولتیک یا (سیاست زیستی) را کمرنگ نماید، شعر"خانواده انسانی " از نظر من ، یک ضدگفتمان را در مقابل جهان های  گفتمانی مسلط پیشاروی می گذارد، این ضدگفتمان اکوفمنیستی و پساانسانگرایانه چنانکه "پنی کوک "در کتاب" زبان شناسی کاربردی پسا انسان‌گرا " اشاره مستقیمی به این شعر می نماید و بهره وری کالایی از این شعر را در تبلیغات سرمایه داری معاصر آمریکا، یک تناقض آشکار  در برابر شبیه سازی  و سیاست های جهان‌شمولی اش  می داند،(رجوع شود به کتاب زبان شناسی کاربردی پسا انسان گرا، نوشته پنی کوک ، ترجمه و تقریر و افزودها از سعید جهانپولاد، نشر نقش و نگار 1401 زیر چاپ )

این ضدگفتمان به تعبیر نگارنده،سیر خطی افکار و اندیشه های نظری و فلسفی را که بیش از پانصدسال توسط رویکرد مکتبی و فلسفی اومانیستی در اروپا و اندیشه غربی تحت تاثیر خود قرار داده ( البته پیشینه چنین رویکردی حتا به سیسرون و زمان افلاطون و ارسطو و ..تا دکارت و کانت و هگل و الباقی .. بر می گردد و آبشخور چنین تفکر انسان محورانه تلقی می شود ) با تقسیم بندی و سلسله مراتبی شدن انسان و حیوان، مرد و زن ، ذهن و عین، بدن و حس‌ها و درون و بیرون، طبیعت و فرهنگ، خاستگاهی برای ترویج نوعی انسان مترقی، تحصیلکرده، مرد و سفید پوست به وجود آورد، موضوع این تقسیم بندی بر محور برتری انسانی نسبت به دیگر ساکنان روی زمین و حتا دیگر انسان‌ها بنا شده است.( مفهوم دیگر انسانی و غیریت ها ) از خاستگاه تفاوت‌ها نه بر اساس شباهت ها بنا شده بود، در اندیشه محوری اروپایی و غربی اومانیست ( انسان محورانه ) انسان به مثابه محور و مرکز جهان انگاشته می شد، این یک گفتمان رایج حداقل در طول تاریخ زیستار انسانی در زمین و هستی بوده است، گفتمانی که خودش متنوع ترین گفتمان‌ ها متداول و رایج دیگر را به زیر مجموعه خطی خودش تقلیل داده و  شامل شده است، در این رویکرد انسان محورانه مردمحور( چراکه زن =حیوان،مرد= انسان نمونه )که مدیریت جهان‌شمولی او بر زیستار کره زمین،از اواخر قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم با صنعتی شدن و دخالت های انسانی منجر به پی‌آمدهای جبران ناپذیری بر زیستار سیاره ای ما شده است.

 مثلا تخریب محیط زیست، آب شدن یخهای قطبی، جنگهای تسلیحاتی، هسته ایی، تخریب جنگل‌ها و مراتع، محدوده سازی زمین و .،همچنان این نگره نوعی استثمار و استعمار بر بدن ها، حواس دیگر، زنان، زمین،حیوانات و دیگر انسانی ( منظور افراد انسانی که جزو  گروه های حاشیه ایی و منزوی هستند، مانند زنان، ناتوانان، معلولان،قشر پایین دست و همینطور محرومان و فقرا، کارگران و دگر جنس ها و ... در اکثر جوامع)، در واقع همین رویکرد مکتبی و انسان محورانه اروپایی و غربی باعث هجوم و تجاوز، استثمار و استعمار ملت‌های ضعیف تر بر اساس رنگ، پوست، زبان، منابع و فرهنگ و آداب و دین و .. آنان شد) ضدگفتمانی اکوفمنیستی، پسا زبانی و پسا انسان گرایی که در جهانهای گفتمانی رایج جهان، بیش از سی سالی است که رواج یافته، ضدگفتمان اکوفمنیستی و پسا انسان گرایانه  به تعبیری  مسیری غیر خطی و غیر سلسله مراتبی را در نظر داشته، به نوعی همسطحی، هم عرضی و موازنه نیروها و یک تجمیع همه گونه ها از انسان تا حیوان و گیاهان و اشیا و ماده را در یک چتر گسترده مجموعه ایی تحت عنوان پسا زبانی و پسا انسان‌گرایی گرد هم آورده و به چیدمان رسانده، در این رویکرد ما بیش از آنکه به تفاوت‌ها بنگریم به شباهت‌ها می پردازیم، چراکه تفاوت‌های انسان انگارانه اومانیستی به شدت نوعی سرکوب، تحمیل، تجاوز، خشونت و تخریب زیستار سیاره ای را شامل شده است، در آن مفهوم اومانیستی، انسان بودن به مثابه متفاوت بودن است، موضوعی که در شعر " خانواده انسانی " مایا آنجلو با ظرافتی خاص ما را مورد استیضاح قرار می دهد و در واقع تفکر انسان محورانه اروپایی و غربی را ( که گفتمان مسلط حداقل این پانصد ساله اخیر در فلسفه های فکری، نظری و حتا عملی محسوب می شده ) از پس این تاریخ طولانی به استیضاح می کشاند،

وقتی شعر"خانواده انسانی"را به زبان اصلی می خوانی البته من در ترجمه اش سعی کردم ریتم و موسیقی نرمی را در زبان فارسی به آن نزدیک کنم)تصور می شود که یک مادر دارد با صدایی همچون لالایی برای کودکش چنین پیام عمیق و کاملا هم‌سطح و هم عرض را بازخوانی می کند، در این شعر مرزهای مکانیت، شروع به محو شدن می نمایند، روایی اول شخص با ضرباهنگ آرامی ما را سطر به سطر به سمت تفاوت‌ها و سپس شباهت های این گروه یا خانواده انسانی می برد، در سطرهای سوم و چهارم یک چرخش از ضمایر از اول شخص و توسعه آن به ضمیر جمعی " ما " درگیر کردن مخاطب در لایه های اندیشگی جهانی اش اتفاق می افتد، مکانیت به شکل کل زمین و سیاره ( جهان ) نمود می یابد، موضوع این تفاوت‌ها و شباهت ها در همه جای این زیست کره برای هر رنگ، نژاد، قوم و قبیله، از هر نوع عقیده و مرام دستخوش این رویکرد ضدگفتمانی پسا انسانگرایانه می شود،نام کشورها و موقعیت های جغرافیایی و ژئو پلیتیکی آن ها از چین تا انگلستان،اسپانیا، فنلاند،گینه و مین و ..همه به یک کلیت زیستار سیاره ای که انسان در هر کجای آن منحصر به فرد و استثنایی نیست،بلکه کاملا شبیه به هم و بی شباهت به هر نوع زبان، اندیشه، بدن و گونه ایی دیگر در خانواده و رسته و قبیله خود است، نکته ظریفی که در پنهانی ترین لایه این سطرها می شود، ضدگفتمان اکوفمنیستی و پسا انسانگرایانه و پسا زبانی آنجلو را درک کرد و شناخت، این شناخت گسترده و تجمیعی از هر نوع و گونه ( جانوری و زیستی، با هر رنگ، نوع و مرتبه تکاملی )در این سطر مغز اصلی این ضدگفتمان است، حیوانات و گیاهان و اشیا و ماده، انسان و دیگر انسانی همه در مجموعه های زیستی و بیولوژیکی خودشان و در اکوسیستم و اکولوژی خودشان، شباهت ها و نسبت های ویژه خودشان را دارند  و نمی شود یکی را بر دیگری برتری و رجحان داد و یا یکی را بر دیگری تقلیل داد، چنانکه در رویکرد مکتبی اومانیستی چنین رویه ای در طول قرن‌ها منجربه یک رویکرد تقلیل گرایانه نسبت مرد به زن، انسان به حیوان و دیگر موجودات و حتا اشیا و انسان به طبیعت و ..شده است،در آن خاستگاه فکری اومانیستی، انسان بودن به معنای متفاوت بودن چه از نظر انسانی و چه غیر انسانی است، در واقع شعر "خانواده انسانی " مایا آنجلو اعتراضی نرم، زنانه نسبت به این گفتمان مسلط در بافتار فکری بشر از قبال چنین رویکردهای انسان گرایانه بوده است، چنانکه در ابعاد روانشناختی و بیولوژیکی و تکامل شناختی گونه خودمان " دوقلوهای آینه ایی " این شباهت ها را از نظر شناختی به بدن، ذهن و حس و احساسات در دایره جهان‌شمول تر حیات و هستی بسط و گسترش می دهد، و در سطر بعدی این همسانی را معطوف به عشق و رابطه حسی بین افراد انسانی می کند،اگرچه پهلو به پهلوی هم هستند،اما افکار متفاوتی در سر دارند،نگاه از بدنمندی به سمت ذهن، احساسات  و بدن ها و افکار و نسبت های حسی و عاطفی دارد، البته قصد نگارنده معنی و تفسیر از این شعر نبوده و نیست، بلکه جذابیت این رویکرد ضدگفتمانی اکوفمنیستی / نژادی و نگره پسا زبانی و پسا انسانگرایانه مایا آنجلو بوده است که در این  بررسی تحلیلی و اجمالی مد نظر قرار گرفت، دیدگاهی نوین و کنشمند از شناخت توزیع شده در مجموعه ها و گونه گی در زیستار سیاره  و همسطحی شباهتی بین انسان‌ها و گونه های دیگر انسانی و غیر انسانی، اگرچه پیش از این در چند مقاله منتشره چنین ضدگفتمان هایی را معرفی و مورد بررسی  مبنایی و نظری قرار داده بودم، اما تحلیل شناختی این جهان گفتمانی و ضدگفتمانی بر شعر بسیار مشهور این بانوی شاعر آمریکایی / آفریقایی می تواند فرازها و دریچه های تازه ایی در نگاه انتقادی و شناختی پیشاروی جامعه ادبی و مخاطبان بگشاید. این شعر پیامی فوق‌العاده مرتبط درباره خانواده و گروه های انسانی و غیر انسانی را بیان می‌کند.

شاعر به طور گسترده در مورد جهان، وحدت و برابری، چگونگی ارتباط همه ما با یکدیگر صحبت می کند. جهان های گفتمانی در مسیر خطی با یک ضدگفتمان فرهنگی اکوفمنیستی و بر اساس فلسفه نظری پسا زبانی، پسا انسان گرایانه به یک تلاقی می رسند و یک مسیر تازه ایی را به صورت‌ یک همزیستی تجمیعی و شناختی، مشارکت جو و درگیرانه را با بار اخلاقی  و معنویی  انسانی و غیر انسانی پیشاروی بشر امروزی می گشاید، چشم اندازی از مناظر پسا زیبایی شناختی نوین، باید گفت برخی از اشعار به شدت به قراردادها و ابزارهای در هم تنیده ای بستگی دارند که خواننده را به شدت درباره هر موضوعی که شعر مورد بحث قرار می دهد، به تفکر وادار می کند، این شعر با پیام پسا انسانی اش، ما را وا می دارد و استیضاح می نماید که  نسبت به انسان بودن و انسانی بودن گفتمان‌های متداول خود در زیستار سیاره ایی مجددا بازاندیشی نماییم.

منابع خارجی

 Posthumanist Applied Linguistics•

By  

Alastair Pennycook

Copyright Year 2018

 “ Human Family” by Maya Angelou•

https://medium.com/@adonahue_17232/human-family-by-maya-angelou-f1162a59bd9

منابع فارسی

  • زبان شناسی کاربردی پسا انسان گرا ( پسا زبان شناسی ) اثر آلستر پنی کوک، ترجمه، تقریر و افزودها از سعید جهانپولاد، انتشارات نقش و نگار با همکاری انتشارات فلسفه 1401 زیر چاپ،
  • مقاله "پسا زبانی و پسا انسان گرایی " تألیف سعیدجهانپولاد، مجله جن زار تاریخ 1398 انتشار سال 1400 ،
  • کتاب باد گویان، معرفی شعر و شاعران اکوفمنیستی و شعر زیست بوم گرای ایران و جهان، گردآوری، تألیف و ترجمه؛ سعید جهانپولاد، نشر ایهام سال 1401

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر:
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
مهری رحمانی
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۱۶ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۹
موضوع و اندیشه و جهان بینی خیلی انسانی و فرهنگ ساز است ولی انگار شاعر دارد حرف می زند ، شعر نمی سراید . به نظر من شعریت و زبانمندی، ضعیف است . د ا رم فکر می کنم اگر در ایران شاعری این گونه بنویسد باچه برخورد نقد آمیز و حتا اهانت آمیز منتقدین روبه رو می شود . سپاس از جناب جهان پولاد به خاطر نقد و ترجمه .