سوگ‌های کودکانه | یکتاپرس
مواجهه افراد در مقابل سوگ به‌خصوص سوگ ناشی از مرگ با یکدیگر متفاوت است. برخی به‌راحتی با آن کنار می‌آیند و برخی ممکن است سال‌های سال با سوگ ناشی از فقدان دست به گریبان باشند و تمام زندگی‌شان تحت‌الشعاع قرار بگیرد. اما مواجهه با سوگ در کودکان متفاوت از بزرگسالان است چرا که آنها هنوز درک درستی از چرای
کد خبر: ۹۹۶۶۹
۰۳:۰۰ - ۲۴ شهريور ۱۴۰۱

 


به گزارش یکتاپرس، مرگ، بزرگ‌ترین سوگی است که افراد در زندگی آن را تجربه می‌کنند. سوگ تنها منتهی به مرگ نمی‌شود و انواع مختلفی دارد که شاید مرگ شدیدترین نوع آن باشد. سوگ می‌تواند در اثر اتفاقات بزرگ و کوچکی در زندگی روی ‌دهد و به افراد منتقل شود چنان‌که بیشتر کودکان نخستین سوگ زندگی خود را در زمان از شیر گرفته شدن یا رفتن به مهدکودک و جدایی چندساعته از خانواده تجربه می‌کنند و این سوگ در سال‌های بعد ممکن است با شکستن یا گم شدن اسباب‌بازی، پاره شدن لباس، گرفتن نمره کم در مدرسه یا انتقال از یک مدرسه به مدرسه دیگر، طلاق والدین، جنگ و وقایع طبیعی و... رخ دهد. مواجهه افراد در مقابل سوگ به‌خصوص سوگ ناشی از مرگ با یکدیگر متفاوت است. برخی به‌راحتی با آن کنار می‌آیند و برخی ممکن است سال‌های سال با سوگ ناشی از فقدان دست به گریبان باشند و تمام زندگی‌شان تحت‌الشعاع قرار بگیرد. اما مواجهه با سوگ در کودکان متفاوت از بزرگسالان است چرا که آنها هنوز درک درستی از چرایی مرگ ندارند.

تشریح مرگ برای کودکان
از مرگ گریزی نیست اما چگونگی تشریح آن برای کودکان اینقدر اهمیت دارد که شاید هر فردی از عهده آن برنیاید. برخی اوقات در مواجهه با مرگ و تشریح آن برای کودکان از عباراتی مثل خدا آدم‌های خوب را پیش خودش می‌برد، یا مثلا پدربزرگ خوابیده و یا مامان‌بزرگ رفته مسافرت و... استفاده می‌شود که ازجمله آموزه‌های نادرستی است که در زمان سوگواری به کودک گفته می‌شود که او را به هیچ‌وجه قانع نمی‌کند.

فاطمه قاسم‌زاده، روانشناس کودک در این‌باره به همشهری می‌گوید:‌ این نکته مهمی است که نباید در مورد مرگ برای کودکان داستان‌سرایی کنیم و حتما باید به شکلی ساده به سؤالات او پاسخ بگوییم و مثلا عنوان کنیم که پدربزرگ چون فوت کرده پس دیگر نمی‌تواند غذا بخورد، راه برود، صحبت کند و این مسئله برای همه ما ناراحت‌کننده است و چون او را خیلی دوست داشته‌ایم حالا با دور هم جمع شدن می‌خواهیم با او خداحافظی کنیم. عنوان کردن این مسئله که مثلا چون پدربزرگ بیمار بوده، فوت کرده می‌تواند اثرات نامطلوبی بر ذهن کودک بگذارد و تصور کند هر فردی که بیمار می‌شود در نهایت فوت می‌کند. اگر طی این مدت کودک سؤالاتی را پرسید که جواب آن را نمی‌دانید به جای دادن اطلاعات غلط و نامفهوم به او که باعث سردرگمی‌اش می‌شود، بهتر است با او درخصوص این موضوع صحبت کنید و به هیچ عنوان او را به این دلیل که جواب سؤالاتش را نمی‌دانید از خودتان طرد نکنید.

از نقاشی تا پذیرش مرگ
به اعتقاد قاسم‌زاده، یکی از راه‌هایی که می‌تواند به کودک در پذیرش مسئله مرگ اطرافیان کمک کند، شرکت دادن او در مراسم‌های ترحیمی است که برای متوفی گرفته می‌شود. کودک باید فرصت این را داشته باشد تا برای عزیز از دست رفته‌اش همانند دیگران و به شیوه خود سوگواری کند تا در آینده دچار افسردگی یا اختلالات خلقی نشود. برای کمک کردن بیشتر به کودک می‌توانید از او بخواهید نقاشی بکشد یا در مورد فردی که از دست رفته صحبت کند و خاطراتش را بگوید. اگر حین صحبت کردن در مورد مرگ کودک‌تان به گریه افتاد، ‌مانع گریه کردن او نشوید؛ چرا که باید یاد بگیرد گریه کردن و ناراحت بودن در مرگ عزیزان موضوعی طبیعی است و خجالت‌آور نیست و همه افراد در هنگام مواجه‌شدن با این پیشامدها با گریه کردن خودشان را آرام می‌کنند.

سوگ در کودکان نه‌تنها برای مرگ اطرافیان، که ممکن است برای از دست دادن یا شکستن اسباب‌بازی، ازدست‌دادن یا گم‌کردن حیوان خانگی، طلاق والدین، ‌بستری والدین در بیمارستان یا درخانه و... اتفاق بیفتد؛ اتفاقاتی که ممکن است برای افراد بزرگسال بی‌اهمیت باشد اما اثرات روحی و روانی زیادی را بر کودکان داشته باشد. پس همانطور که ما به‌عنوان افراد بزرگسال نیاز داریم تا در هنگام سوگواری با دیگران همدردی کنیم کودکان نیز به این همدردی نیاز دارند. برخی کودکان در زمانی که استرسی به آنها وارد می‌شود تمایلی به بیان احساسات خود ندارند در این شرایط بهترین راه این است که والدین شرایطی را فراهم کنند که کودک استرس و ناراحتی خود را به آسانی بیان کند و این بیان احساسات نباید با تمسخر والدین همراه باشد و مثلا عنوان شود که «شکستن اسباب‌بازی که گریه نداره»، بلکه باید با او همدردی کرده و کودک را از فضای اندوهگینی که برایش ایجاد شده خارج کنیم.

آموزش تاب‌آوری به کودکان
به‌گفته قاسم‌زاده یکی از راه‌های مناسب برای پذیرش مرگ توسط کودکان این است که تا قبل از مواجه‌شدن او با مرگ عزیزانش، او را با مرگ موجودات زنده‌ای که در اطرافش هستند، آشنا کنیم. این موجود می‌تواند جوجه یا حیوان خانگی، مورچه یا مگس، پرنده و حتی گل و گیاهان باشد؛ زمانی که این کودکان مردن این موجودات را می‌بینند، می‌توانند در مواجهه با مرگ عزیزانشان تحمل و تاب‌آوری بیشتری داشته باشند؛ چرا که تا قبل از این واقعه دردناک با مرگ دیگر موجودات آشنا شده‌اند و توانایی قبول این رویداد را به‌دست می‌آورند. در هنگام فوت نزدیکان بهتر است والدین با کودک در مورد مرگ حیوانات و حشراتی که قبلا دیده، صحبت کنند تا بتواند واقعیت مرگ و فقدان عزیزان را به آسانی درک کند و مثلا به او بگویند همانطور که حیوانات می‌میرند، انسان‌ها نیز یک روز می‌میرند، در عین حال کودک را تشویق کنند که احساسات خود را نسبت به این واقعه بیان کند و بگوید که چه چیزی از مرگ می‌داند یا در مورد آن چه فکری می‌کند. ضمن اینکه در مواقع بروز مرگ برای نزدیکان کودک یکی از بهترین راه‌ها این است که والدین و اطرافیان انعطاف بیشتری نسبت به خواسته‌های کودک از خود نشان دهند و کودک را در بیان ترس‌ها، احساسات و تخیلاتی که دارند آزاد بگذارند تا کودک با برون‌ریزی احساسات بهتر بتواند با واقعه دردناکی که آن را تجربه می‌کند کنار بیاید.

برچسب ها: روانشناسی کودک

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: