دنیا، تنهاییِ من است | یکتاپرس
شعر جهان/ صفحه شعر یکتاپرس: رضوان ابوترابی
ناظم حکمت، آدونیس/آنا آخماتووا/ نزار قبانی/فلیپ لارکین/فرانسیسکو ارناندس/اسماعیل ولی/نیومی لانگ مجت/اوکتای رفعت/فیکرت قوجا/رفیق صابر/وقار احمد/ و ..
کد خبر: ۱۰۸۱۸۶
۰۹:۳۰ - ۱۰ آذر ۱۴۰۱

دنیا، تنهاییِ من است

*******************************************

دنیا، تنهاییِ من است

ناظم حکمت
ترجمه: احمد پوری

به پیری خو می‌گیرم
به دشوارترین هنر دنیا
کوبه ای به در برای آخرین بار
و جدایی بی انتها

ساعت‌ها می‌گذرند، می گذرند، می گذرند
می خواهم بیشتر بفهمم حتی به قیمت ایمانم
خواستم چیزی برایت بگویم نتوانستم
دنیا مزه سیگار ناشتا دارد
مرگ پیش از همه چیز تنهایی اش را برایم فرستاده

حسرت می برم به آنان که حتی نمی دانند دارند پیر می شوند
بس که سرشان گرم کارشان است.

*********************************************

دنیا، تنهاییِ من است

آدونیس
ترجمه: احمد پوری

خستگی ام چون پرنده ای در خواب است
من اما چون شاخه ای
چیزی نخواهم گفت
تا خوابش را آشفته نکنم.

چه می شد اگر خدا، آن که خورشید را
چون سیب درخشانی در میانه ی آسمان جا داد
آنکه رودخانه ها را به رقص درآورد، و کوه ها را برافراشت
چه می شد اگر او، حتی به شوخی
مرا و تو را عوض می کرد:
مرا کمتر شیفته
تو را زیبا کمتر.

******************************************

دنیا، تنهاییِ من است

آنا آخماتووا
ترجمه احمد پوری

تنها چند روز مقرر باقی است
دیگر چیزی به وحشتم نمی اندازد.
اما چگونه فراموش کنم
صدای تاپ تاپ قلب تو را؟
درون آن می یابم با آرامش
آتشی را که نمی میرد.
بگذار همدیگر را ببینیم
اما چشم در چشم هم ندوزیم.

***********************************

دنیا، تنهاییِ من است
فلیپ لارکین
ترجمه: اسدالله امرایی

روزها برای چیست؟
روزها برای گذران عمر ماست
می آید بارها و بارها
و بیدارمان می کند
برای این است که خوش باشیم
کجا می توانیم عمر خود را جز در این روزها بگذرانیم؟
آه .. عاقبت مسئله حل می شود
کشیش و پزشک را می آورد
با ردای بلندشان
که در دشت می دوند

********************************

فرانسیسکو ارناندس
ترجمه: اسدالله امرایی

ابری هستم در اوج آسمان
نمی توانم بگردم و ببارم
به درون خود خزیده ام
و از درون خود نمی توانم نگاه کنم
با چشمانم آتش می زنم
و نابود می کنم
هر چه را که کاشته ام

چتر عمر خویشم
نمی توانم از سایه ام بگریزم 

**************

اسماعیل ولی
ترجمه: اسدالله امرایی

شاعر نمی خوابد
سفر می کند در خط زمان
شاعر پر از خاطره است
فراموشی اش خاموشی
شاعر نمی خوابد
زمان او را می ساید
تا ثابت کند که هست

*******************************

دنیا، تنهاییِ من است

نیومی لانگ مجت
ترجمه: اسدالله امرایی

شعر سرودن
چنگ زدن در ابر است با دستانی باز

اشباح گریزان حقیقت در غبار آفتاب پر
می گریزند در آسمان بی انتها
سُر می خورند و گم می شوند
شعر سرودن 
گرفتن پروانه ای پر طلایی ست
با توری از خیال 

*****************************

دنیا، تنهاییِ من است

اوکتای رفعت
ترجمه: رسول یونان

فقط تو در کوچه راه می روی
وقتی راه می روی
فقط تو روی صندلی می نشینی
وقتی می نشینی.
آب
فقط در لیوان تو زیاد است.
فقط
دست های تو دستبند دارند.
فقط
دهان تو
لب دارد و گرم است
فقط تو ظریف و زیبایی.
دیگران وقتی رفتند
دیگر نیستند
فقط تو نزدیکی، وقتی دوری.

*******************************

دنیا، تنهاییِ من است

فیکرت قوجا
ترجمه: رسول یونان

آسمان ها، ترانه هایی آبی
کوه ها
قصه هایی سبز  
اما این را نمی دانم
که زنبق ها از کجا بر دشت باریده اند؟
دریا، آرزوی آبی من است
با آوای مغمومش
و باد، کلام شیرینم
که گونه ات را می بوسد و
لای گیسویت می پیچد.
شب، سکوت توست
روز، لبخندت.
شب هایی که بی تو می گذرند
از گیسوی تو درازترند.

*******************************

دنیا، تنهاییِ من است

فیکرت صادق
ترجمه: رسول یونان

روزهای رفته
به چوب کبریت های سوخته می مانند
جمع آوری شده
در قوطی خویش
هر کاری می خواهی بکن
آن ها
دوباره روشن نمی شود
و روزی
سیاهی آن ها
دستت را آلوده می کند
روزهای چوبی ات را
باید از همان آغاز
بیهوده نمی سوزاندی

****************************

وقار احمد
ترجمه: رسول یونان

ایستاده ام
غمگین و تنها
و چشم انتظار صدایی مقدس
تا شادم کند
سعادت را
از سرزمینم دور کرده اند.
من دنیایی تنها هستم
و دنیا
تنهایی من است.

***************************

دنیا، تنهاییِ من است

نزار قبانی
ترجمه : عذرا جوانمردی

عهد کردم دوستت نداشته باشم
اما برابر این تصمیم بزرگ
خود را باختم
عهد کردم بازنگردم
بازگشتم
عهد کردم نمیرم از دلتنگی
مُردم
بارها عهد کردم
بارها تصمیم گرفتم بروم
یاد ندارم رفته باشم

****************************

دنیا، تنهاییِ من است

رفیق صابر
ترجمه: آرش سنجابی

امشب به جستجوی تو
جانم ترانه باران است
سراسر خاکستر پوشم
و روحم آویزان ابری سرگردان و داغان
زندگی ام را سرتاسر موجی متلاطم پوشانده است

************************

دنیا، تنهاییِ من است

نجوم الغانم
ترجمه: مهناز نصاری

همه چيز را سر جايش می‌نهم
حتی غبار انباشته بر درختان  را
تا آنها نيز بدانند
چه آزرده می‌شود تن‌هاى ما
وقتى کسی آنها را نوازش نکند.

*******************************

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: