****************************************************************************
بهزاد خداویسی
اولین کتاب شعرم
به یاد تو
به چاپ چندم رسید
کاش تو بودی
تا برای دلتنگی هایم
درخت کمتری قطع می شد
------------(2)-------------
زندگي کوچه ي باريکي است
که از ان مي گذريم
زندگي شايدانار اول پاييز
که گاهي ترش
و گاه شيرين است
زندگي لبخند رهگذري است
که تورا ميفهمد
. . زندگي کوتاه است
وهمانقدر زيبا
که کودکي بستني را دوست دارد.
. زندگي ديدن طلوع خورشيد
وغروبي که به شب نزديک است.
. زندگي خنده هاي سر درس
پچ پچ دوست سر زنگ علوم
زندگي جمع شده در زنگ پايان کلاس
و دويدن هاست بسمت کوچه
وفرار از فردا
. زندگي هر چه که هست
من به آن معتادم
زندگي شيرين است
*****************************
رضا ثروتی
نگو دوستت دارم....
انسان این واژه را می شنود
واژه از پوستش رد می شود!
با نگاهی پایین می رود!
اسب های قلبش
شیهه می کشند!
تندتر می دوند!
بر سینه اش محکم تر سم می کوبند!!
نگو دوستت دارم
انسان باور می کند
افسارِ اسب وحشی را به دستت می دهد!
به تو تکیه می کند!
در آغوشت اشک می ریزد!
یال هایش را می دهد تو شانه کنی
انسان باور می کند
به انسان نگو دوستت ندارم..
ضربانش کند می شود
پای اسب هایش می شکند!
اسب ها بر زمین می افتند
درد می کشند!
انسان می باید حیوان را راحت کند !
انسان عرق می ریزد
اشکهایش در بالشت جمع می شود!
عطرِ موهایت را حبس می کند
نفس نمی کشد !
بالشت را روی سینه اش می گذارد
به قلبش گلوله می زند!
بخارِ گرم از گلوی اسب ها بالا می رود
از دهانشان بیرون می جوشد
سینه ی انسان سبک می شود!
اسب هابه سمتِ کوهستان دور می دوند
سم هایشان صدا ندارد !
یال هایشان
یخ بسته
عشق از دست می رود!
انسان گناه دارد
نگو دوستت دارم
انسان باور می کند
نگو دوستت ندارم
**************************
یاسین نمکچیان
ستاره تر ين آسمان من
هرشب
مرواريد آب هاي تو رقصيدند
و آسماني ترين ماه را
براي تو تابيدند
چرا كه رود خانه ترين آب ها را براي تو جاري شدم
چرا كه آب ترين درياها را براي تو وسعت يافتم
اگرچه گاه ابري ترين باران ها را
از دوري ات
گريه مي كنم
اگرچه گاه سر بر شانه ي اسبم مي گذارم و
باراني ترين يال بلندش را
نمي بارم.
كنار ساحل تو
كه شن ها ،ستاره هاي سوخته اند
مي نشينم بر صخره هاي تماشا
و آبي ترين آب ها را
براي تو مي گريم،
وقتي كه باد،گيسوان بلندت را
به اهتزار در آورده باشد.
-------------(۲)--------------
بهار من پاييز !
تو چگونه از تمامي فصل ها گذشته اي ؟
كه اينگونه سخت،سخن از فراق مي گويي
در منظومه اي با برگ هايش ستاره
با ستاره هايش خزان
با خزانش...
آه..
تو بگو،تو بگو آخر بي من در كجاي اين شب قطبي
كلبه خواهي ساخت؟
كه ماه
فانوس شب هامان نباشدو
خيره در ما ننگرد
تو بگو، بي من چگونه؟
در كجاي جهان؟
********************************
فریده نصوحی
وقت رفتن آسمان می شوم
و دست هایم به باران می چسبد
خیس خیس می سوزم
نبض شانه هایم زیر ملافه ای سفید
تند می زند
بغضی در سینه ام خس خس می کند
و آوازهای پنهانی روی نوار قلبم
دکتر را به اشتباه می اندازد
خیال می کند دست به کرونا زده ام
و نمی داند پرنده ای که در من خود کشی کرده
دانه هایش را
زیر باران جا گذاشته است
-----------(2)------------
به کوچه زده بود پنجره
باران به من
پرسیدم از زن عایر
چقدر شبیه من شده ای
رویاهای شکسته اش را
با انگشت اشاره نشانم داد
به کوچه زده بود پنجره
بارام به زن
و نا گهان من
میان چشم های او پلک می زدم
****************************
آرزو نوری
از گندمزارها که میگذرم
دستام به خوشههاست
دلم با تو
از خیابان که میگذرم
یاد تو با من است
چشمام به چراغ راهنما
راه که میروم با منی
کندتر از من قدم برمیداری
زودتر از من
به خانه می رسی .
-----------(2)-----------
گریه
امانم را بریده بود
وقتی پشت سر هم
سیب می گفتم
می خواستم
خنده ای باشم
در قاب عکس ات
و پای این آسمان کبود
به کوچه آفتابی ات نرسد
باران
یکریز و بی ملاحظه می بارید
و من
پشت سر هم
سیب می گفتم
مبادا
ابرها
ضمیمه عکس ام باشد
و در اتاق کوچک ات
باران بگیرد
------------(3)------------
و آدم برفی بودی
با صورتی بی روح
و چشمانی
که به سیاهی شب
باز می شدند
روزهای برفی
حرف از ماندن می زدی
روزهای آفتابی
حرف از رفتن
*****************************
آزاده سرلک
تو نوشتن را خوب بلدی
از آتش طوری مینویسی
که دستهایت بوی درخت نمیگیرد
از نور طوری مینویسی
که دو نیم کرهی زمین همزمان روشن است
روشن مثل آینه
در آینهای که تو مینویسی کلمات برعکس نیستند
به عکسهای او که نگاه میکنی
از دوست داشتن مینویسی
او زیباتر میشود
تو عاشقتر میشوی
از من هرگز نمینویسی
من برایت، مدادی کوتاه شدهام
که وقت نوشتن جا نمیشود در دستات
تو نوشتن را خوب بلدی
مداد را طوری مینویسی
که به هیچ زبانی خوانده نشود
****************************************************************************
انتهای پیام/
درود به عزیزان بخش فرهنگی / ی یکتا پرس