به گزارش خبرنگار گروه بین الملل یکتاپرس؛ تا چند سال پیش شاید کسی فکر نمیکرد که روزی فرا برسد که یک ویروس بتواند کل دنیا را تهدید کرده و تمامی مناسبات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و به طور کلی انسانی را دستخوش تغییر و تحول کند.
تمامی خاطرات و زندگی نامهها در مورد شیوع طاعون، وبا، حصبه و یا دیگر بیماریهای واگیردار که در قرون گذشته رخ داده است، بیشتر برای انسان عصر حاضر به داستان سرایی شباهت داشت و بسیاری معتقد بودند، با پیشرفتی که پزشکی و دیگر علوم کرده است، در صورت رخ دادن این قبیل بیماریها، انسان به سرعت خواهد توانست راه پیشگیری و درمان آن را پیدا کند.
اما حالا پس از یک و نیم سال که از شیوع کرونا میگذرد، انسان درمانده از پیامدهای پاندمی این بیماری، درگیر معضلات بسیار زیاد سیاسی و اقتصادی شده و آنچه جالب است، این بوده که پیامدهای این بحران در کشورهای غربی که به اصطلاح خود را کشورهای جهان اول و پیشرفته میدانند، بسیار شدیدتر دیده میشود.
آمار وحشتناک تعداد کشته شدگان از ویروس کرونا در کشورهای اروپایی و تصاویر دردناک از تختهای پر، نبود ظرفیت خالی در بیمارستانهای ایتالیا، اسپانیا و فرانسه و یا اخباری که حکایت از آن داشت که در مقاطع پیک کرونا بسیاری از پزشکان مجبور شدهاند تا میان افراد جوان و مسن فقط به جوانها کمک کرده و به صورت عامدانه باعث مرگ افراد مسن شود، اخباری نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت. به خصوص آنکه کشورهای اروپایی در قاره سبز همیشه مدعی حقوق بشر بوده و از آن بهعنوان سلاحی علیه کشورهای دیگر استفاده میکردند.
اما آنچه جالب است، این بوده که با شروع کرونا اتحادیه اروپا که متشکل از ۲۸ کشور عضو است، حالا در حال فروپاشی است و بسیاری معتقد هستند که یکی از پیامدهای سیاسی در دوران پسا کرونا به احتمال زیاد جدایی برخی از کشورهای عضو این اتحادیه از این مجموعه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است.
این نکته را نیز باید مد نظر داشت که هم اکنون، خود اتحادیه اروپا با مشکل جدایی انگلیس از این مجموعه دست به گریبان است و بسیاری دیگر از کشورها از قبیل فرانسه، هلند، ایتالیا، آلمان، مجارستان و لهستان نیز در حال نظاره بر فرآیند برگزیت هستند تا در صورت موفقیت لندن در این موضوع، آنها نیز موضوع جدایی از اتحادیه اروپا را در کشورهای خود به رفراندوم عمومی بگذارند.
این موضوع را نیز نباید از یاد برد که در ابتدای شروع کرونا در قاره سبز، کشورهای عضو اتحادیه اروپا که روزی نبود مرز میان خود را نماد پیشرفت میدانستند، به سرعت مرزهای کشورهای خود را به روی یکدیگر بستند و شروع به سرقت ماسک، دارو، مواد ضدعفونی کننده و دستکش از یکدیگر نمودند که برخی آن را با قحطیهای دوران قرون وسطا مقایسه کرده و دوران بازگشت اثر وحشت به قاره سبز کلید واژه بسیاری از رسانهها و شبکههای اجتماعی شد.
در کنار این موضوع ساختار مدیریتی اتحادیه اروپا در بروکسل نیز نتوانست در همان لحظات اول در قبال موضوع کرونا واکنش مدیریتی خوبی داشته باشد و این موضوع با گسترش پیامدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی شروع این پاندمی جهانی، بیشتر خود را متبلور کرد، به طوری که بسیاری ناکارآمدی اتحادیه اروپا را در تصمیم گیریهای بزرگ یادآور شدند.
عدم توانایی برای تصویب بستههای حمایتی، عدم کمک به کشورهای آسیب دیده از کرونا و عدم توان برای بسیج کادر درمانی به طوری که کشوری مانند ایتالیا از روسیه و کوبا برای درمان و مقابله با کرونا کمک گرفت موضوعاتی بودند سبب شد، بسیاری در خود اروپا متوجه شوندد که اتحادیهای که روزی آن را نماد پیشرفت جامعه بشری دانسته، دیگر آن سمبل موفقیت نبوده و یک مجموعه بیمار است. حتی برخی مجموعهها از قبیل اتحادیه کشورهای آفریقایی نیز که روزی سعی داشتند با الگوبرداری از اتحادیه اروپا خود را متحد و همگرا کنند، متوجه شدند که این اتحادیه در مواقع بحران نمیتواند به درستی تصمیم گیری کرده و بر بحرانها فائق آید.
یک کارشناس مسائل اروپا در گفتگو با یکتا پرس گفت: نباید واگرایی اتحادیه اروپا که از سال ۲۰۰۹ میلادی که با شروع بحران مالی همراه شد را فراموش کنیم. در این مدت بسیاری از کشورهای عضو این اتحادیه که بیشتر کشورهای ضعیف بودند، به مدیریت اتحادیه اعتراض کرده و معتقد بودند که کشورهای قدرتمندی نظیر آلمان و فرانسه کشورهای ضعیف را استثمار میکنند.
وی افزود: بحران مالی کلید واگرایی اتحادیه بود و موضوع مهاجرت از سال ۲۰۱۵ به صورت یک کاتالیزور وارد فرایند فروپاشی اتحادیه اروپا شد. هرچند برای اطلاق واژه فروپاشی اتحادیه اروپا کمی زود است اما نباید از یاد برد که وضعیت جدایی خواهان از این مجموعه هر روز شدیدتر و موضوع آن ها قوی تر میشود. بعد از شروع کرونا و ضعف بروکسل در تصمیمگیری و مقابله با این ویروس بسیاری از کشورهای عضو معتقدند که به چه دلیلی باید هزینهای برای عضویت در اتحادیه داد که فاقد توان تصمیم گیری در مواقع بحرانی است. از این رو حالا موضع کسانی که معتقدند باید استقلال خود را از این اتحادیه باز ستاند در حال تقویت است.
همچنین شاهد هستیم که کشورهای به اصطلاح متمدن اروپایی در موضوع واکسن شروع به گروکشی کرده و اتحادیه اروپا اعلام کرده است که به انگلیس واکسن نخواهد داد و لندن نیز متقابلا بروکسل را تهدید به اقدام متقابل در خصوص واکسن آکسفورد کرده است.
انتخاباتهای محلی نیز در سطح اروپا نشان دهنده آن است که احزابی که خواهان جدایی کشورشان از اتحادیه اروپا هستند رو به اقبال بوده و بعید نیست که طی سال میلادی جاری و آینده که انتخابات سرنوشت ساز برای تعیین جانشینان آنگلا مرکل و امانوئل مکرون صدراعظم آلمان و رئیس جمهور فرانسه برگزار میشود، نام افرادی از صندوق رای بیرون بیاید که راه برلین و پاریس را از بروکسل جدا کرده و به مسیری بروند که لندن پیش از آن رفت.
انتهای پیام/