معانی اصطلاحات سیاسی را برای شما به صورت مجزا توضیح خواهیم داد. در این بخش با اصطلاحاتی چون پوپولیسم، آنارشیسم و .. خواهید شد.
کد خبر: ۲۸۲۰۳
۰۷:۱۵ - ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۰
به گزارش گروه سیاسی یکتا پرس، در لغت براى واژه سیاست مفاهیم بسیارى ذکر کرده اند و در فرهنگ علوم سیاسى نیز مفاهیم اصطلاحى متعددى براى آن به وجود آمده است. در ادامه به معرفی تعدادی از اصطلاحات سیاسی می پردازیم.
۱۶. استالینیسم:
بعد از لنین "یوسف استالین (۱۹۵۳-۱۸۷۹ م.) " ـ نخست وزیر و دبیر کل حزب کمونیست و دیکتاتور اتحاد شوروی سابق ـ روی کار آمد و در عقائد لنین اصلاحاتی انجام داد که افکار او به نام استالینیسم مشهور گردید.
۱۷. بولشویسم:
بولشویسم عنوان ایدئولوژی حزب بولشویک به رهبری لنین بود. علت به وجود آمدن بولشویسم به خاطر اختلافی بود که در حزب مخفی سوسیال دموکرات روسیه بر سر مسأله عضویت در حزب پدید آمد. به دنبال آن، حزب به دو گروه بولشویک (در زبان روسی به معنای اکثریت) به رهبری لنین، و منشویک (به معنای اقلیت) به رهبری "مارتوف" تقسیم شد؛ و لنین در سال ۱۹۱۸ نام حزب خود ر "حزب کمونیست سراسر روسیه (بولشویکها) " نهاد، و در سال ۱۹۲۵ به نام "حزب کمونیست سراسر اتحاد شوروی" و در سال ۱۹۵۳ به "حب کمونیست اتحاد شوروی" تغییر یافت.
۱۸. پوپولیسم:
پوپولیسم به معنای مردم باوری است. به اینکه هدفهای سیاسی را باید بر اساس خواست مردم جدا از احزاب و نهادها پیش برد، و خواست مردم عین حق و اخلاق است. به عبارت دیگر هر چه مردم خواستند همان حق و اخلاق میباشد. که در واقع بولشویسم ترکیبی از مارکسیسم و پوپولیسم است.
۱۹. بورژوا
در قرون وسطا فردی از اهل شهر آزاد (بورگ) را که نه ارباب بود و نه دهقان "بورژا" مینامیدند. در قرنهای هفدهم و هجدهم اربابها و کارفرماها را در برابر کارگران و بازرگانان به این نام خطاب میکردند. در فرانسه عنوانی برای طبقه میانه سوداگر و پیشه ور یا شهرنشینانی که بر ملاک دارائی از حقوق سیاسی برخوردار بودند اطلاق میشد، و، اما در اصطلاحی سیاسی معنای خاص خودش را دارد.
بورژوازی در اصطلاح مارکسیستی به معنای سرمایه داران، سوداگران، پیشه وران و دارندگان مشاغل آزاد است. در برابر "پرولتاریا" (۱۷) که به کارگرانی گفته میشد که هیچ وسیله تولیدی جز نیروی کار خود برای تأمین زندگی ندارند.
۲۰. سوسیالیسم:
واژه سوسیالیسم (جامعه باوری) در زبان فرانسه به معنای اجتماعی میباشد؛ و در انگلیسی (سوسیالیسم سیاستی که هدف آن نظارت جامعه بر وسایل تولید و اداره آنها به سود همگان است). البته این تعریف، یک تعریف جامع نیست، زیرا نظارت عمومی بر اموال و تولید معنای وسیعی دارد. امابهترین وجه اشتراک سوسیالیست برتری جامعه و سود همگانی بر نظریه فردگرایی و سود فردی است، که سوسیالیسم به انواع متعددی مانند سوسیالیسم لیبرال، مارکسی، نوین، تکاملی، فابیان، صنفی و پارلمانتر و اقسام دیگر، تقسیم میشود.
۲۱. کاپیتالیسم:
کاپیتالیسم روشی است که در آن وسائل عمده تولید به کمک سرمایههای شخصی فراهم شده و اموال به مالکیت صاحبان سرمایه باقی میماند. در کاپیتالیسم کارگران به عنوان روز مزد اجیر صاحبان سرمایه اند، و تمام قدرت مالی در دست اشخاص معدودی در جامعه خواهد بود. در مقابل کاپیتالیسم، کمونیسم و لنینیسم و استالینیسم قرار دارد.
۲۲. پپورتنیسم:
یکی از فِرَق مذهبی آمریکا است که به ثروت اندوزی و سرمایه داری و تجارت ظالمانه مشروعیت میدهد؛ و این مسلک اصلیترین عنصر فرهنگی و مذهبی تمدن آمریکایی است و با روح سرمایه داری آنان هماهنگ است.
۲۳. ناسیونالیسم:
عبارت است از اعتقاد به برتری یک ملت و قوم بر تمام ملل و اقوام دیگر و لزوم وفاداری مطلق و بدون هیچ قید و شرطی نسبت به قوم و ملت خود، و مباهات کردن هر قوم و قبیله نسبت به فرهنگ و زبان و نژاد خودش؛ بنابراین ناسیونالیسم (ملی گرایی) خود را از همه برتر و دیگران را پایینتر از خود میداند، که به ناسیونالیسم اقتصادی و سیاسی تقسیم میشود.
۲۴. انترناسیونالیسم:
در برابر ناسیونالیسم، انترناسیونالیسم قرار دارد که معتقد است خیر و سعادت بشر اقتضا میکند که ملتها بدون در نظر گرفتن تعصبهای قومی با هم همکاری داشته باشند.
۲۵، آنارشیسم:
در لغت یونانی به معنای حکومت است و آنارشی یعنی بدون حکومت؛ لذا در مسلک آنارشیسم حکومت را موجب مصائب و بدبختیهای مردم میداند؛ و بنیاد آنارشیسم بر دشمنی با دولت میباشد. البته مخالف هرج و مرج هم هستند، اما به نظام و حکومتی فکر میکنند که بر اساس همکاری آزاده پدید آید؛ و پیشوای آنارشیسم جدید پیرژوزف پرودون" (۲۳) فرانسوی (اوایل قرن ۱۹ م.) میباشد.
۲۶. ایدآلیسم:
ایدآلیسم (ایده آلیسم = Idealime) به معنای خیال پرستی است و ایدآلیست کسی را گویند که معتقد است که سیاست باید تابع آمال یا ایدآلهای انسانی گردد. این مسلک در برابر "رئالیسم" یا واقع پرستی و اصالت دادن به واقع قرار دارد.
۲۷. رئالیسم:
همانطوری که بیان شد رئالیسم (واقع پرستی و دنبال حقیقت بودن) در مقابل ایدآلیسم قرار دارد. رئالیست سعی دارد خود را با حقایق جهان و محیط جامعه وفق دهد و عوامل حقیقی را در حوادث دخالت دهد.
۲۸. فئودالیسم:
فئودالیسم یک سازمان بزرگ اجتماعی و اقتصادی و سیاسی است که در بسیاری از نقاط اروپا و خاور دور و خاور میانه در قرون وسطی، قبل از تشکیل دولتهای ملی جدید وجود داشته است.
خصلت عمده در فئودالیسم آن است که از طرف شاه هر قسمت از اراضی بزرگ به تصرف اشراف به نام فئودال در میآید، و آن زمینهای بزرگ از طرف فئودال یا نمایندگانشان به کشاورزان اجاره داده میشود؛ و اشراف هم در مقابل این اجاره نسبت به کشاوزان آن منطقه اختیارات قضائی و حکومتی و مالی و سیاسی داشتند.
ولی در زمان حاضر فئودالیسم به کشوری گفته میشود که عدهای از اشراف و مالکین املاکی را مالک میباشند و کشاورزان از حقوق سیاسی محروم اند، و یا به مقداری کم ازحقوق سیاسی و کشور بهرهمند هستند.
۲۹. فاکسیونالیسم:
فاکسیون به معنای حزب است. این اصطلاح را "جورج واشنگتن" در آغاز استقلال آمریکا به جای پارتی (حزب) به کار برد. فاکسیونالیسم یعنی حزب پرستی و عقیده به لزوم وجود احزاب سیاسی و اتکاء دولت و حکومت با احزاب عامه که آن را سیستم حزبی (پارتی سیستم) نیز مینامند. در مقابل کمونیسم که تک حزبی است قرار دارد.
فرق پلورالیسم با فاکسیونالیسم آن است که اصطلاح اولی عمومیت دارد و شامل عقیده به لزوم تعدد جمعیت و انجمنها از هر قبیل اعم از مذهبی و فرهنگی و علمی و سیاسی و اقتصادی میباشد، در حالی که فاکسیونالیسم تنها معتقد به تعداد احزاب سیاسی است.
۳۰. مولتی پارتیسم (چند حزبی):
به معنای چند حزبی است که در دموکراسی غرب تولد یافته است و در نظام سیاسی احزاب متعدد وجود دارد که در قدرت سهیم هستند، و هیچ یک از این احزاب به اکثریت مطلق دست پیدا نمیکند، و کشور بر اساس چند حزبی اداره میگردد؛ و گاهی هم احزاب متعدد برای آنکه کرسیهای بیشتری را در پارلمان به دست آورند، دست به ائتلاف میزنند. اما ائتلاف دائمی نیست، ولی تعداد احزاب هم موجب ضربه به اقتدار ملی نمیشود.