معرفی اصطلاحات سیاسی قسمت چهارم | یکتاپرس
معانی اصطلاحات سیاسی را برای شما به صورت مجزا توضیح خواهیم داد. در این بخش با اصطلاحاتی چون مدرنیسم، سمپوزیوم و .. آشنا خواهید شد.
کد خبر: ۲۸۶۰۸
۰۶:۳۰ - ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۰

 اصطلاحات سیاسی

به گزارش گروه سیاسی یکتا پرس، در لغت ‏براى واژه سیاست مفاهیم بسیارى ذکر کرده ‏اند و در فرهنگ علوم سیاسى نیز مفاهیم اصطلاحى متعددى براى آن به وجود آمده است. در ادامه به معرفی تعدادی از اصطلاحات سیاسی می پردازیم. 

۴۶. اندیویدوالیسم (فردگرایی):

به معنای اصالت دادن به فرد است و معتقدند که سعادت یک فرد و سودجویی او باعث سعادت جامعه می‌گردد.

۴۷. اگزیستانسیالیسم:

مکتبی که معیار کمال انسان را فقط در آزادی او می‌داند، و معتقد است که تنها موجودی که آزاد آفریده شده انسان می‌باشد و محکوم هیچ جبر و ضرورت و تحمیلی نیست و هر چیزی که بر ضد آزادی و منافات با آن داشته باشد، انسان را از انسانیت خارج می‌نماید؛ و اگر انسان خود را وابسته و متعلق و بنده چیزی نماید از انسانیت خارج شده است؛ و پیروان این اندیشه می‌گویند اعتقاد به خداوند نوعی اسارت و مانع رشد بشر است.

۴۸. رفرمیسم:

تفکری است که قلمرو دین را تنها رابطه انسان و خداوند می‌داند و دین را از صحنه اجتماعی و سیاسی حذف می‌کند، این مسلک و سکولاریسم هر دو در جهت حذف دین گام بر می‌دارند.

۴۹. پوزیتیویسم اخلاقی:

پیروان آن عقیده دارند که ارزش‌های اخلاقی واقعیت عقلانی ندارد و خوب و بد تابع آراء مردم است. اگر مطلبی را امروز گفتند خوب است آن مطلب ارزش می‌شود، و اگر فردا همان مطلب را گفتند بد است، آن موضوع خوب، بد و ناپسند می‌شود.

۵۰. پوزیتیویسم:

پیروان مسلک اعتقاد دارند انسان فقط از طریق حس، علم پیدا می‌کند و مادیات و امور طبیعی را درجه بندی کرده اند و می‌گویند هر چیزی که بیشتر قابل لمس وحس باشد، بیشتر مورد توجه انسان است.

۵۱. مدرنیسم:

کلمه مدرن را رومیان نخستین بار در قرن ششم میلادی از ریشه Modo (به تازگی) گرفتند، و در فارسی به معنای نو می‌باشد. اما در اصطلاح به معنای نو شدن ابزار می‌باشد و مبنای نهائی بشر و سعادت او فقط علم است، و پیروان این اندیشه معتقدند که باید علم را به جای دین قرار داد. وسایل جدید، شناخت و ذهنیت‌ها و روان شناسی تازه انسان جایگزین روش‌های قدیمی گردد. امروزه روش‌های جهانی دیگر با مردم دیگر که دارای روحیات دیگری بوده اند جوابگوی نسل جدید نیست، و باید به فرهنگ، تاریخ، فلسفه و زبان نگاهی دیگر انداخت.

۵۲. پست مدرنیسم:

این مسلک می‌گوید انسان به دلیل وابستگی به فرهنگ، زبان، آداب و رسومش نمی‌تواند به آن‌ها از دیده برتری نگاه کند و نمی‌توان داوری کرد که کدام فرهنگ غرب است.

۵۳. پروتستانتیسم لیبرال:

این دیدگاه متأثر از مدرنیسم است که اساس دین را تجربه دینی اشخاص می‌داند، و در اینکه عقل می‌تواند در مسائل الهیات اظهار نظر کند، شک دارند.

۵۴. مونارشی:

به معنای رژیم سلطنتی‌ای است که در آن پادشاه قوای سه گانه را شخصاً در دست دارد؛ و معمولاً به شکل موروثی یا با زور به قدرت می‌رسد، و شاه خود را بالاتر از قانون می‌داند.

۵۵. کنستیتوسیونال:

به معنای سلطنت مشروطه است که قدرت پادشاه محدود است، و مجلس شاه را در انجام وظایفش یاری می‌کند. مجلس قوانین را وضع می‌کند و پس از تأیید پادشاه برای اجراء در اختیار قوه مجریه قرار می‌گیرد.

۵۶. موبوکراسی:

به حکومتی که در دست مردمان نالایق و خودسر که از عرصه‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی دور هستند می‌باشد، موبوکراسی گویند.

۵۷. سمپوزیوم:

به جلسه‌ای که برای بحث و تبادل نظر درباره موضوعی مشخص که مورد علاقه شرکت کنندگان است گفته می‌شود.

۵۸. رومانتیسم:

جنبش هنری، ادبی و فلسفی که از اواخر قرن ۱۸ در اروپا شکل گرفت، و تا اواسط قرن ۱۹ استمرار یافت و این حرکت در مقابل نهضت کلاسیک جدید است که بر طبیعت تأکید دارد و به وجود عاطفه و احساس و خیال تأکید می‌کند.

۵۹. لابیگری:

در زبان انگلیسی به معنای سرسرا می‌باشد. اما در اصطلاح سیاسی آمریکا به معنای نفوذ در قوه قانوگذاری (از راه تماس با دو مجلس و زیر نفوذ آوردن آنها) و نظر خود را از این طریق اعمال کردن است.

۶۰. فیمینیسم (زن سالاری):

مرکب از دو کلمه Feminine به معنای مؤنث و زنانه با پسوند ism می‌باشد که اولین بار در سال ۱۸۳۷ وارد لغت فرانسوی شد؛ و در اصطلاح به آنچه در قرن نوزدهم در آمریکا تحت عنوان جنبش زنان معروف بود گفته می‌شود؛ و قبل از آن در قرن هفده در انگلیس ندا‌های فمینیسی بوده است. غرب با ترویج فرهنگ زن گرایی و با کشاندن زنان به کارخانه‌ها و کارگاه‌ها به تجارت بازار سرمایه داری رونق خاصی داد، و در نتیجه تباهی و از بین رفتن هویت زن و فروپاشی کانون خانواده را به همراه داشت. این مطالب از کتاب‌هایی مانند: مکتب‌های سیاسی، دانشنامه سیاسی، نفوذ و استحاله، تحلیل و نقد پلورالیسم دینی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، فرهنگ حییم، فرهنگ عمید، فرهنگ دهخدا و ... گرفته شده است

۶۱- میلیتاریسم (Militarism)

به معنای ارتش سالاری می‌باشد. به چهار حالت در سازمان ارتش مانند جنگجویی، سروری ارتش بر دستگاه دولت، بزرگداشت سپاهگیری و بسیج کشور برای هدف‌های نظامی را ارتش سالاری گویند

۶۲- تروریسم (Terrorism)

واژه تروریسم در فرهنگ لغات فرانسه نظام یا «رژیم وحشت» تعریف شده است. پس از انقلاب فرانسه این واژه با نوشتاری از ادموند برک در سال ۱۷۹۵ وارد انگلستان گردید و از آن به‌عنوان دشمن مردم و سنت یاد شد

۶۳- پراتوریانیسم و تباهی سیاسی

دخالت نظامیان در سیاست، یکی از جنبه‌های شگفت انگیز و نیز عمومی نوسازی سیاسی به شمار می‌آید. گروه نظامیان حاکم و کودتا‌ها، شورش‌های نظامی و رژیم‌های نظامی، در جوامع آمریکای لاتین، پدید‌های دایمی بوده اند و در خاورمیانه نیز تقریباً به همین اندازه رواج داشته اند

 

انتهای پیام/

برچسب ها: سیاست

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: