به گزارش گروه اجتماعی یکتا پرس، در واقع يكي از عمدهترين تفاوتهاي نسل امروز با نسل گذشته در ظهور پديده نوجواني به معناي امروزي آن مربوط ميشود. در واقع ميتوان اينگونه تفسير كرد كه در گذشته، پس از دوره كودكي بلافاصله دوره بزرگسالي آغاز ميشد و دوره نوجواني به معناي امروزي آن وجود نداشت.
يكي از اين تغييرات رفتاري كه در بسياري از خانوادهها همچنان به عنوان سنتشكني و زير پا گذاشتن ارزشهاي اجتماعي تلقي ميشود، تمايل فرزندان خانواده به قطع وابستگيهاي خانوادگي است. به گونهاي كه اغلب فرزندان پس از رسيدن به سن جواني ديگر چندان علاقهاي به وابستگي به والدين نداشته و ترجيح ميدهند هر چه زودتر استقلال را تجربه كنند.
اين در حالي است كه در گذشته مادامي كه فرزندان ازدواج نميكردند و تشكيل خانواده نميدادند، اجازه نداشتند جدا از والدينشان زندگي كنند. چنانچه حتي اگر تا چهل پنجاه سالگي هم تشكيل خانواده نميدادند، همچنان به سنتهاي خانوادگي پايبند بودند و هرگز از اين كه ميخواهند زندگي مستقل و بدون هر گونه وابستگي به والدينشان را تجربه كنند، سخني به زبان نميآوردند.
بطور معمول، افراد پس از پشت سرگذاشتن بحران نوجوانی و رسیدن به دوره ی جوانی، یعنی در اواخر دههی دوم زندگی خود میتوانند برای زندگی مستقل آماده شوند.
اما برای تجربه یک زندگی مستقل موفق سن و سال، عامل تعیین کنندهای نیست. بلکه بیشتر از آن فرزندان نیاز به پرورش مهارتهای زندگی، تمرین استقلال وموارد این چنینی دارند. تا زمانی که فرد نتواند روی پای خود بایستد و از نظر شخصیتی به خانواده وابسته نباشد نمیتوان گفت آمادگی استقلال دارد.
دلیل بسیاری از جوانان برای زندگی جدا از خانواده، نیاز آنها به استقلال است. در واقع آنها عقیده دارند که دیگر بزرگ شدهاند و میتوانند به تنهایی از پس زندگی خود بر بیایند. اگر شما فکر میکنید که فرزندتان هنوز برای این امر آماده نشده، رفتارهای او را در سایر زمینهها بررسی کنید و دربارهی آنها با او گفت و گوی صمیمانهای انجام دهید.
زندگی مستقل فرزندان چالشها و پیامدهای زیادی را به همراه خواهد داشت اما در کنار آن مزایایی هم دارد. زندگی مستقل این امکان را به فرزندان میدهد که قبل ازدواج با مسئولیتهای و سختیهای زندگی تا حدودی آشنا شوند و در واقع برای آن تمرین کنند. پس از مستقل شدن فرد وابستگی کمتری به دیگران دارد و در نتیجه اعتماد به نفس بیشتری به دست میآورد.
انتهای پیام/