به گزارش گروه اجتماعی یکتا پرس، همه ما، چه مرد باشیم و چه زن و در صورت زنبودن، تجربه مادری داشته باشیم یا نه، تصویر و خاطرهای از مادر در ذهن داریم که ما را به دنیای پررمزوراز مادری نزدیک میکند، گرچه فهم کامل این ویژگی ناب هستی، یعنی مادری، که حکمت الهی و طبیعت بشری آن را فقط به زنان بخشیده است، برای بسیاری از ما، به ویژه مردان، ممکن نیست.
حقیقت زندگی مادر، عشق ورزیدن، دوست داشتن وفداکاری است. اگر کار مادر را کوچک بپنداریم، مرتکب اشتباهی بزرگ شده ایم؛ چرا که کار او، انسان سازی و فضیلت پروری است. مادر در انجام این وظیفه، غرور و خودخواهی خود را به فداکاری و عشق ورزی تبدیل می کند و حتی حاضر می شود دفتر عشق و زندگی شخصی خود را برای مدتی نیمه باز گذارد یا مختومه سازد و فصلی نو در دفتر جدید فرزند بگشاید. به همین دلیل، مادرانْ همواره در خور ستایش و نکوداشتند.
بشر از دیرباز به نقش ویژه و یگانه مادر و مادرانگی در هستی پی برده و آن را تکریم کرده است. در فرهنگهای کهن و اساطیری، حضور ایزد بانوان، یعنی خدایانی از جنس زن، بسیار مشهود است.
همچنین، باور به مادر، خدایانی که مظهر مهرورزی و زایش بودند. نکته جالب آن است که در بسیاری از آیینهای کهن، از جمله در آیین زرتشت، از زن و زمین به عنوان دو مظهر زایش و رویش ستایش شده است.
این تشابه و اشتراک میان زن و زمین موجب رواج تعابیری چون سرزمین مادری، مام میهن، مادر طبیعت و زبان مادری در زبانها و فرهنگهای گوناگون شده است. زمین به عنوان منشأ موجودات زنده و زن به عنوان منشأ استمرار نسل بشر روی زمین همواره تقدیس شدهاند.
عاطفه مادری، از کرامت های خداوند است که نمی توان آن را با هیچ قیمت مادی سنجید. زن حامل ودیعه ای الهی به نام عطوفت و مهربانی است که بعد از ازدواج در قلب او تجلی می کند؛ به گونه ای که تا سرحد جان برای کودک خود از جان مایه می گذارد. محبت مادری، اختصاص به انسان ندارد و حتی حیوانات نیز این گونه هستند. آهوی مادر برای پرستاری از بچه خود از گله اش جدا شد و به مراقبت از او پرداخت، ولی بچه بر اثر جراحت جان داد.
حال بازگردیم به دنیای معاصر و ببینیم که مناسبات جهان مدرن چه تأثیری بر مفهوم و مصداق مادری بر جای نهاده است. واقعیت آن است که تحولات جدید جهان بر تمامی عرصههای فردی و اجتماعی تأثیر گذاشته و مناسبات پیشین را تغییر داده است.
اما این همه ماجرا نیست. جهان معاصر با پدیدههای شگفتآورتری هم روبهروست که آثار منفی آن بر موضوع مادری انکارناپذیر است؛ برای مثال، افزایش تمایلات فردگرایانه و استقلالطلبانه در میان برخی از زنان، حتی متأهل و نیز رشد گرایشهای افراطی فمینیستی که درصدد بازتعریف هویت زنانه منهای نقش مادری است، سبب شده که پارهای از زنان به ایفای نقش مادری بیمیل شوند و هویت فردی و اجتماعی خود را، بدون این مفهوم، به دست آورند؛ در نتیجه، تعجبی ندارد که ببینیم امروزه برخی از زنان تمایل به ازدواج نداشته باشند یا در صورت ازدواج علاقهای به بچهدارشدن نشان ندهند و حتی در صورت قبول این موضوع، از ایفای تمام و کمال نقش مادری، مثل شیردادن و نگهداری نوزاد، سر باز زنند تا خللی در برنامهها و اولویتهایشان در زندگی پدید نیاید.
جای نگرانی است که فرزندان مادرانی از این قبیل که از ابتدا با محرومیت از مهر مادری رشد میکنند، در آینده دچار اختلالات روانی و رفتاری متعددی شوند.
انتهای پیام/