به گزارش یکتاپرس همه ما همانطور که میتوانیم خوشحالی، عصبانیت، غرور یا احساسات دیگر را تجربه میکنیم، ممکن است گاهی غمگین شویم و احساس غم و اندوه را تجربه کنیم. به زبان دیگر ما احساسات مختلفی داریم و این احساسات همیشه در حال تغییر هستند.
گاهی حس میکنیم شاد هستیم، مثل وقتهایی که به ما خوش میگذرد، و گاهی احساس ناراحتی و اندوه میکنیم مثل وقتی که عزیزی را از دست میدهیم. تمام این احساسات واقعی هستند و بخشی از زندگی ما محسوب میشوند.
احساسات منفی حتی ممکن است گاهی به شما کمک کنند. اکثر مردم روی خوشحالی تمرکز میکنند و احساس غم و اندوه را یک حس بیمصرف و غیر ضروری میدانند. اما غم میتواند با ایجاد مانع در راه شما، سرعت شما را کم کند و با این کار کمک کند که در مورد زندگیاتان، احساساتتان و افرادی که در اطراف شما هستند، بیشتر فکر کنید و نگاه بهتری به روابط و رویاهای خود داشته باشید.
به زبان دیگر این که شما غمگین هستید به این معنی نیست که با مشکل دست و پنجه نرم نمیکنید، بلکه احساس غم و اندوه کمک میکند با شرایط کنار بیایید و از آن عبور کنید.
غم احساس بسیار مهمی است که به شما کمک میکند عادت کنید، بپذیرید، تمرکز کنید، مداومت داشته باشید و در نهایت رشد کنید.
اما خبر بهتر این است که شما میتوانید یاد بگیرید چگونه باید احساس غم و اندوه خود را مدیریت کنید.
مبارزه با غم شدید
برای توصیف غم ممکن است از کلمات متفاوتی استفاده کنیم. کلماتی مثل درد، اندوه، دل شکستگی، غصه، افسردگی، رنج، غربت، پریشانی و نارضایتی و ناراحتی همگی عکسالعملهای ما به موقعیتی منفی و ناخوشایند هستند.حتی ممکن است غم نتیجهی احساسات دیگری مثل خشم، استرس، عذاب وجدان، رنج، اضطراب یا ناامیدی باشد. گاهی برخی احساسات آنقدر قوی هستند که ما نمیتوانیم تشخیص دهیم در واقع غمگین هستیم.
احساس غم در افراد مختلف متغیر است. ممکن است احساس غم از نظر فیزیکی هم روی شما تاثیر بگذارد و دچار معده درد، سر درد یا حتی بیخوابی شوید. همچنین ممکن است روحیهی شما را به طور کل تغییر دهد؛ طوری که بدخلق، کسل یا بیانگیزه شوید، بخواهید گریه کنید یا از دیگران فاصله بگیرید.تشخیص این که غمگین هستید و درک این موضوع که غمگین بودن بد نیست، نشاندهندهی پایداری سلامت ذهنی است.
احساس غم و اندوه میتواند دلایل زیادی داشته باشدزندگی سرشار از موقعیتهایی است که باعث میشود افراد غمگین شوند.مشکل در خانه؛ مثل دعواهای خانوادگی یا خشونت در خانه.مشکل یا احساس فشار روانی در مدرسه یا محل کار.
تغییر محل زندگی.از دست دادن عزیزان یا دوستان.
بیماری یا نگهداری از فرد بیمار.تغییرات هورمونی یا شیمیایی در بدن مثل بلوغ یا بودن تحت درمان دارویی.
تغییر در افکار (مثل عادت کردن به افکار ناسالمی که خود انتقادی هستند یا مواجه شدن با اطلاعات جدید دربارهی موضوعاتی مانند فقر و جنگ).
هنگام روبهرو شدن با این شرایط معمولا افکار منفی در مورد احساسات خود دارید و این افکار میتوانند حال شما را بدتر کنند. بنابراین بهتر است رویکرد دیگری اتخاذ کنید؛ غم و شرایطی که باعث این غم شده را بپذیرید و به خودتان زمان بدهید تا با مشکل کنار بیایید و آرام شوید. همچنین شاید بد نباشد با افرادی مثل خانواده، دوستان، روانشناس یا متخصصان دیگر که میتوانند به شما کمک کنند ملاقات کنید.
روند بهتر شدن ممکن است سریع یا کند اتفاق بیفتد. اما به یاد داشته باشید احساسات گذرا هستند و احساس غم و ناراحتی شما رفته رفته از بین میرود و جای خود را به احساسات مثبت میدهد.ابتدا بپذیرید که غمگین و ناراحت هستید، سپس نگاهی به راههای کنار آمدن با احساس غم بیندازید.
بهتر است برخی از روشهای زیر را امتحان کنید.با خود و اطرافیانتان صادق باشید و با کسی حرف بزنید که به او اعتماد دارید.از افراد متخصص مثل روانکاو یا روانشناس کمک بگیرید؛ ممکن است نیاز به حمایت یا راهنمایی داشته باشید.به الگوی خواب و خوراک خود دقت کنید و مطمئن شوید که از الگوی صحیحی پیروی میکنید.