به گزارش گروه اجتماعی یکتا پرس، بسیاری از مردم گسستگی را در لحظاتی از زندگی خود تجربه میکنند. در این حالت چنین احساس میکنند که دیگر به جسم خود متصل نیستند و آگاهی نسبت به محیط پیرامون را از دست میدهند.
برای مثال، خیال پردازی یا گم شدن در یک فیلم یا کتاب نمونههایی از گسستگی هستند. در بسیاری از افراد احساس گسستگی بهمرور زمان برطرف میشوند، ولی در برخی، این احساسات شدت یافته و مشکلساز میشوند که به اختلال گسستگی تبدیل میشوند.
اختلال گسستگی یکی از اختلالات روانی است که شامل قطع ارتباط میان افکار، خاطرات، احساسات، ادراک، عملکرد یا هویت میباشد. علائم بیماری گسستگی میتوانند هر بخش از عملکرد ذهنی را مختل کرده و زندگی روزمره را تحت تأثیر قرار دهند.
فراموشی (Amnesia): این بهمعنای از دست دادن بخشی از حافظه است. ممکن است شما خاطرات اتفاقاتی را که برایتان رخ داده است، از یاد ببرید.
مسخ شخصیت یا شخصیت زدایی (Depersonalisation): احساس قطع ارتباط با بدن خود
مسخ واقعیت (Derealisation): احساس قطع ارتباط با محیط پیرامون
سردرگمی هویت: ممکن است شما هویت خود را گم کرده و احساس کنید که نمیدانید چه کسی هستید.
تغییر هویت: ممکن است هویت شما تغییر کند. این امکان وجود دارد که هویت قدیمی خود را به یاد داشته باشید یا نداشته باشید.
از دست دادن احساسات
از دست دادن کنترل بر حرکات بدن
انواع مختلفی از اختلالات گسستگی وجود دارند که در مورد سه دسته از آنها اطلاعات بیشتری وجود دارد. این سه دسته عبارتند از:
اختلال گسستگی هویت یا اختلال هویت تجزیهای (Dissociative Identity Disorder)
یادزدودگی گسستگی یا فراموشی تجزیهای (Dissociative Amnesia)
اختلال مسخ شخصیت/ مسخ واقعیت (Depersonalization/ Derealization Disorder)
اختلالات تجزیه ای اغلب به عنوان راهی برای مقابله با تروما توسعه پیدا کنند. اختلالات معمولا در کودکی به وجود می آیند که در مقابل سواستفاده های طولانی مدت فیزیکی، جنسی یا عاطفی قرار میگیرند و یا در موارد بسیارکم، محیط خانه ای که ترسناک یا خیلی غیر قابل پیش بینی است.
فشار و جنگ یا بلایای طبیعی هم میتواند اختلالات تجزیه ای را به وجود آورد. هویت شخصیت هنوز در دوران کودکی شکل می پذیرد. پس، یک کودک نسبت به یک بزرگسال بیشتر می تواند خارج از خود قدم بردارد و تروما را که در شخص دیگری رخ می دهد ببیند. کودکی که جدایی را به علت تحمل دوره وسیع جوانی یاد میگیرد، میتواند این مکانیسم مقابله را در واکنش به موقعیتهای پرفشار زندگی بکار ببرد.
با درمان مناسب و به هنگام خیلی از این افراد موفق شده اند علائم خود را بهتر کنند و کارکرد خود را تقویت کنند. درمان این اختلال اغلب شامل روان درمانی است و به بیمار کمک می کند نشانه ها و فرایند اختلال به وجود آمده را کنترل کند. هدف از درمان ترکیب عناصر گوناگون هویتی است. اغلب درمان این اختلالات سخت است.
هیچ دارو یا درمان مستقیمی برای این اختلالات نیست. به هرحال داروهای تجویز شده برای درمان شرایط مربوط یا بهتر شدن نشانه ها می باشند. اغلب برای اشخاص مبتلا به اختلال تجزیه ای داروهای ضدافسردگی داده می شود.
انتهای پیام/